استاد محسن ملکی ۱۳۹۷-۱۳۹۸

استاد محسن ملکی-جلسه۴۴: بررسی لغت قاعده (۱۳۹۷/۰۹/۲۱)

مقدمه:
بررسی لغت قاعده

کلمه‌ی قاعده: از نظر لغت عبارت است از اسم فاعل قعد یقعد قعوداً همراه با علامت تأنیث، صیغه چهارم اسم فاعل، که تاء تأنیثش علاوه بر اینکه تأنیث لفظی را با خود دارد دلالت بر تاکید هم می‌کند و در لغت به معنای أصل الأُس (ریشه‌ی ‌پایه) و در قرآن به همین معنا به کار برده شده: وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.[۱]

و اصطلاحاً به معنای ضابط است که عبارت است از هر أمر کلّی که بر تمام جزئیاتش منطبق می‌گردد.[۲]

و قاعده با این معنا در علوم کاربرد جدّی دارد و در هر علمی مطابق با موضوعات مسائلش شکل می‌گیرد لذا قاعده فقهیه عبارت است از اصل و أساس کلّی که منطبق می‌شود بر احکام أفعال مکلفین تا بوسیله‌ی آن حکم این افعال معین گردد(مثل قاعده لاضرر، قاعده ید- ضمان– قاعده المیسور لایترک بالمعسور( مقدار حداقل قیام)– قاعده استصحاب در شبهات موضوعیه) و امّا قاعده‌ی اصولی عبارت است از اصل و اساس کلّی که منطبق می‌شود بر استنباط حکم شرعی فرعی مثل قاعده استصحاب در احکام کلّیه(شک در و وجوب نماز جمعه با حالت سابقه‌ی وجوب) و قاعده أمر به شئ یقتضی عن نهی عن ضدّه و قاعده ملازمه بین وجوب مقدّمه و ذی‌المقدّمه شرعاً که توسط این قاعده استنباط احکام شرعیه انجام می‌گیرد. و بدین‌وسیله فرق بین قاعده فقهی که کارش تطبیق و تعیین حکم فعل مکلّف است با قاعده اصولی که وظیفه‌اش استخراج حکم شرعی است مشخص می‌گردد و به عبارت دیگر اصل قاعده‌ی فقهیه توسط قاعده‌ی اصولی تولید می‌شود (من لا اُصول له لا فقه له).

ماهیت قاعده لاضرر

و اماّ قاعده لاضرر: که قاعده‌ای است فقهی و معروف و همچنین تطبیقی و تعیین کننده حکم مکلّف و هیچ دخلی در آن برای استنباط حکم شرعی نیست تا قاعده اصولی باشد؛ بلکه خودش استنباط شده از قواعد اصولی بوده و به عنوان ذی‌المقدمه‌ی قواعد اصول مطرح است و فعلاً محل کلام است.

برای تفصیل در قاعده جهاتی مطرح است: ۱) بیان مدرک و سند قاعده (کار روی مدرک (دلیل حجّیت) قاعده کار اصولی است).


[۱] . سوره ۲, آیه ۱۲۷

[۲] مصباح المنیر صفحه ۵۱۰

دیدگاهتان را بنویسید