استاد محسن ملکی-جلسه۶۷: نقد سید حکیم بر فرمایش صاحب عروه (۱۳۹۶/۱۰/۲۴)
مناسب است فرمایش سید حکیم در مستمسک اینجا ذکر شود.
اولاً در اصل ادعای سید اشکالی نیست به این معنا که حاکم شرع ولایت بر زکات دارد و برای حفظ زکات و جمعآوری زکات و نقل و انتقال آن و تأمین خوراک آن اجیر میگیرد به طوری که این تصرفات در راستای مصالح زکات است و اجرت چوپان پاسبان مکان و امثال ذلک را از زکات به دست آمده بر میدارد و بدین معنا زکات عهدهدار تأمین این مخارج میشود و گفته میشود این مخارج بر زکات است نه بر حاکم شرع.
ثانیاً آنچه سیّد فرمود گاهی گرفتار اشکال میشود به اینکه که کسی بگوید قرض گرفتن حاکم شرع در فرض مذکور به خاطر مصلحت زکات نیست بلکه به خاطر مصلحت فقیر است و برای حاکم شرع ولایت بر فقیر ثابت نمیباشد و در صورتی که ولایت حاکم بر فقیر ثابت میبود جایز بود قرض گرفتن برای فقیر تا ذمّهی فقیر مشغول شود نه ذمّهی زکات. لذا اینجا محلّ اشکال است که چگونه ذمّهی زکات مشغول شود با فرض اینکه به مصلحت زکات کاری انجام نشود. و چگونه ذمه فقیر مشغول شود با فرض اینکه حاکم شرع بر فقیر ولایت ندارد.
بنابراین آنچه که سیّد گفته است که ظاهراً به تبع صاحب جواهر است (در مسئله جواز تعجیل زکات) از اینکه جایز است اقتراض بر زکات به شکلی که سیّد توضیح داد و ظاهر کلام صاحب جواهر هم هست قابل اثبات نمیباشد.
و ثالثاً ایشان به کلمهی اللّهم، گویا مشکل را حل میکند، میگوید از جهت ولایت فقیه یا حاکم شرع بر مصرف زکات میتوان گفت که حاکم شرع قرض میگیرد تا حفاظت زکات را تأمین کند آنگاه در هنگام تعلّق زکات و وجود مال زکوی از آن حق خود را (قرض را) اداء میکند به طوری که همهی این تصرّفات تأمینیّه از جمله اقتراض مقدّمهی برای مصرف است و چون حاکم شرع ولایت بر ذی المقدّمه دارد ولایت بر مقدمات هم دارد و از این باب مطلبی را که سیّد فرمود توجیه میکنیم.
و رابعاً این توجیه مذکور مطابق با آنچه که در متن عروه آمده است نمیباشد زیرا سیّد فرمود: اقتراض جایز است به شرط اینکه فقیر مضطرّ باشد و رفع اضطرار آن بدون اقتراض امکان ندارد و همچنین در مسجد و قنطره… امّا توجیه ما (سید حکیم) قاعدهای است کلی به طوری که اگر پذیرفتیم حاکم شرع ولایت بر مصرف زکات دارد چه فقیر مضطرّ باشد چه نباشد چه ابن سبیل یا مسجد یا پل و یا هر یک از مصارف ۸ گانه گرفتار اضطرار باشند یا نباشند حاکم شرع به جهت ولایت بر مصرف هر نوع تصرفی را به هدف تحقق مصرف صحیح میتواند انجام دهد.
لذا فرمایش سید در متن عروه دارای قیودی است که با فرض پذیرش این قاعدهی کلّی آن قیود بیوجه میباشند. فتأمل (منظور سیّد مثال بوده)