استاد محسن ملکی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد محسن ملکی-جلسه۵۰: تنبیهات (۱۳۹۶/۰۹/۲۹)

تنبیه۸: برداشت محقق جواهری از کراهت استقراض

جناب جواهری در کتاب فقه معاصر از روایاتی که دلالت بر کراهت استقراض دارند استفاده کرده است و فرموده براساس این روایات قرض در فرضی جایز و مباح است که مستقرض حاجتمند باشد ولی در صورتی که نیاز ندارد قرض مکروه است و این فرمایش به همین مقدار لا شبهه فیه.

الّا اینکه ایشان شکل برداشتش از روایات دالّ بر کراهت صحیح نیست؛ چون این روایات دلالت دارند بر کراهت استقراض مطلقاً و نیاز به تخصیص غیر از آنچه که در متن این احادیث آمده ندارند. هذا اولاً؛ ثانیاً سلّمنا که تخصیص را بپذیریم فرمایش ایشان که این روایات را بوسیله روایات دالّه بر فضیلت اقراض و قرض دادن تخصیص زده است بی وجه است چون دو طائفه روایت در مانحن فیه در جهت قرض استقراض داده شده یک طائفه می­گوید استقراض خوب نیست و یک طائفه می­گوید قرض دادن ثواب دارد، این دو طائفه مستقل از هم هستند.

طائفه­ای که مکروه می­داند به حسب قرائن موجود در آنها مستقلاً مورد عمل قرار می­گیرد و طائفه­ای که قرض دادن را مستحب می­داند مستقل معمول است. پس کراهت فقط از روایات استقراض گرفته می­شود نه اقراض و یشهد لذلک روایات متعدده­ای که در این باب آمده.

محمدبن یعقوب عن محمد یحیی عطار قمی (شیخ  اصحابنا) عن احمد بن محمد بن أبی نصر بزنطی عن حسین بن سعید أهوازی (جلیل القدر) عن نضربن سوید صیرفی عن یحیی بن عمران علی حلبی (ثقه) معاویه بن و هب بجلی (ثقه) ]حدیث صحیحه[ قال قلتُ لأبی عبدالله: إنّهُ ذُکِرَ لَنا أنَّ رجُلاً مِنَ الأنصارِ ماتَ و علَیهِ دِینارانِ دَیناً فلَم یُصَلِّ علَیهِ النبیُّ صلى الله علیه و آله و قالَ : صَلُّوا عَلى صاحِبِکُم، حتّى ضَمِنَهُما عَنهُ بعضُ قَرابَتِهِ!

فقالَ أبو عبد اللّه علیه السلام : ذلِکَ الحَقُّ . ثُمّ قالَ : إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله إنّما فَعَلَ ذلِکَ لِیَتَّعِظوا و لِیَرُدَّ بعضُهُم على بعضٍ ، و لئلاّ یَستَخِفُّوا بالدَّینِ ، و قد ماتَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله و علَیهِ دَینٌ ، و ماتَ الحسنُ علیه السلام و علیه دَینٌ ، و قُتِلَ الحسینُ علیه السلام و عَلیهِ دَینٌ.[۱]

این روایت با اینکه اولاً بالذات از آن کراهتِ استقراض برداشت نمی­شود و نظر متقین این است که استخفاف به دَین مذموم است امّا اینکه بخواهد بگوید صرف قرض کردن مکروه است دلالت صریح ندارد آری در کنار این حدیث روایاتی دیگر است که امام (ع) به شکل واضح فرموده­اند تا می­توانی قرض مکن مگر در جایی که بمانی و ضرورت­های زندگی­ات را تأمین نکنی و شاید نگاه به این روایت هم با آن روایات عوض شود که مثلاً رسول الله نسبت به اصل استقراض بدون نیاز خاص این پدیده را منهی می­دانند به نهی کراهتی و می­شود مجموع این روایات را در دو مقام استفاده کرد:

۱- شخص محتاج به تأمین ضرورت­های زندگی در حدّی که به مرحله­ی وجوب تأمین نرسد مثلاً کسی بخواهد مقداری به وضعیت سخت زندگی­اش پایان دهد و رفاه نسبی در زندگی­اش ایجاد کند این شخص استقراضش مکروه نیست.

۲- کسی با استقراض می­خواهد توسعه اقتصادی ایجاد کند (مضاربه) که این برخورد دو قسم است:

الف- هدفش توسعه اجتماعی و تاثیرگذاری در اقتصاد جامعه است که در این قسم هم نمی­توان فتوا به کراهت داد.

ب- تجارت گرایی و انباشت و ثروت و توسعه در زندگی شخصی در حدی که بیش از نیاز شخصی می­باشد که یقیناً مکروه است.

و تمام این تحلیلات که ممکن است بیش از این هم باشد براساس مبنای عرف عقلاء در نظام زندگی مطابق با گویش این احادیث قابل برداشت است.

لکن علی کل حال بعد از آن که مشخص شد شکل برداشت از این دو طائفه غلط است امّا واقعیت کراهت داشتن استقراض به قوت خودش باقی است در جای خودش. امّا به هیچ وجه دلیل بر مدعای ایشان نمی­باشد زیرا ایشان می­خواهد به خاطر مکروه بودن استقراض در فرض عدم نیاز بگوید إقراض به محتاجین انجام می گیرد و إقراض به محتاجین تناسبی با تحفظ  قدرت خرید در مال­القرض ندارد و لذا محاسبه تورم با این روایات سازگاری ندارد چون یک نوع ثروت­اندوزی و اضافه­خواهی و حرکت بر خلاف آیین استقراض و قرض است.


[۱] . وسائل ج ۱۳ ص ۸۰

دیدگاهتان را بنویسید