استاد محسن ملکی-جلسه۶۳: تقسیم بانکها به دولتی و خصوصی و نقد آن (۱۳۹۶/۱۰/۱۸)
تقسیم بانکها به دولتی و خصوصی و نقد آن
بر این اساس فرمایش محقق سیستانی از اینکه جوائز بانک در فرض تشویق مشترکین برای اینکه بیشتر پول خود را در بانک نگهداری کنند و دیگران را نیز تشویق به افتتاح حساب نمایند جایز میباشد و اگر در قرعهکشی جایزهای نصیب بعضی افراد شد با دو نگاه (توجیه) مشکلش حل میشود: ۱- اگر بانک حکومتی است جایزه با اذن حاکم شرع قابل تصرف است. ۲- بانک خصوصی است که در این صورت جایزه نیاز به اجازه از حاکم را ندارد.
این فرمایش یقیناً مربوط به زمانی است که حکومت اسلامی نیست و فتوای ایشان وضعیت موجود جهان را که عموماً حاکمان غیر اسلامیاند را بیان میکند.
امّا در صورتی که حکومت اسلامی باشد و ما هم در این گفتار بر مبنای فقه حکومتی دینی، موضوعشناسی و مسئلهیابی و تحصیل حکم میکنیم باید به این شکل فرمایشات را اصلاح کرد که جوائز بانکها در حکومت اسلامی به حسب فرض تحت نظارت حاکم اسلامی است و ولایت ولی أمر ناظر بر اوضاع مسائل اقتصادی است و هرگونه دخل و تصرف در اموال مردم به عنوان قرض در بنوک (بدون واسطه یا با واسطه) مطابق با نظر ولی أمر صورت میگیرد لذا انتخاب جایزه که یقیناً از بیتالمال است و البته ممکن است از سود پولها محاسبه گردد بدون هیچ مانعی در اختیار مردمی قرار میگیرد که با بانک حکومت اسلامی تعامل قرضی دارند و البته بانکهای خصوصی هم که در ذیل حاکمیت اسلامی و اقتصادی حکومت پدید میآیند به نوعی تحت أمر حاکم اسلامیاند و بر این اساس تقسیم بانک به حکومتی و خصوصی یک نوع تنوع در خدمترسانی حاکمیت نسبت به مردم است و الاّ ماهیت دو نوع متفاوت نیست لذا تقسیمی را که محقق سیستانی بیان فرمودند سالبهی به انتفاع موضوع است.
تنبیهٌ: مالکیت حقوقی یا شخصیت حقوقی یکی از واقعیتهایی است که در عصور متقدّمه فی الجمله مطرح بوده لکن در زمانهای متأخر وسعت یافته است و یقیناً امری است عرفی و عقلائی، و دارای مصادیق فراوانی است مثلاً شخصیت حقوقی بیتالمال که خود این بیتالمال در حکومتها بالأخص حکومت اسلامی دارای جایگاهی است که هم میتواند مالکیت پیدا کند و هم میشود ذمّهپذیر باشد یعنی مسئولیت بپذیرد و یقیناً این بیتالمال از مال شخصی حاکم جداست به طوری که حاکم در حکومت اسلامی گاهی شخصیت حقیقیاش تصرف در أمور دارد و گاهی شخصیت حقوقیاش، و نفس بیتالمال که سرمایهی حکومت اسلامی است مستقلاً دارای شخصیت حقوقی است که مانند یک موجود زنده دخل و تصرف دارد به طوری که عنوان مالکیت و مالک بر او صدق میکند و تصرفات در ذمّههای مختلف در آن تصور میشود مثلاً گفته میشود مخارج فلان موضوع بر عهده بیتالمال است و همچنین بیتالمال طرف در خصومت قرار میگیرد، در محکمه به عنوان یک طرف دعوا مطرح میشود، البته نیاز به خدمه دارد به این معنا که امین حکومت به نیابت از حاکم، شؤون شخصیت حقوقی بیتالمال را اجرائی میکند. بلکه ممکن است شخصیت حقوقی بیتالمال به مراتب مختلف تقسیم شود: مثلاً بیتالمال در صفت، بیتالمال در تجارت، در مخارج عمومی، پس یکی از شخصیتهای حقوقی که که در دادوستدها جایگاه مهم دارد بیتالمال است.
دومین مورد شخصیت حقوقی دولت است در احکام برخی برای حاکم و دولت مقرر شده که جریان این احکام در جامعه امکان ندارد مگر در صورتی که حاکم و دولت شخصیت حقوقی داشته باشد که رئیس دولت و وزراء و مجریان این شخصیت حقوقی را اجرائی کنند مثلاً وزارت خارجه.
که شعبههای شخصیت حقوقی دولت و حاکم را ترسیم میکند.
تمام این عناوین حقائقی ارتکازیاند که عقلاء عالم به آن توجه دارند لکن آنچه مهم است مستند کردن این ارتکازات است به شارع مقدس.
شاید اولین کسی که به شکل واضح به این شخصیت حقوقی پرداخته مرحوم سید (صاحب عروه) است که در جلسه بعد آن را مطرح خواهیم کرد.