استاد محسن ملکی-جلسه۴۷: تنبیهات (۱۳۹۶/۰۹/۲۶)
این روایتی که ذکر شد از جهت سندی مجهول است هم از طرف قاسم بن محمد و هم حفص بن غیاث؛ الّا اینکه محتوای حدیث از جهت اینکه واضح است در روایات صحیح متعددی آمده است نهایتاً در آن روایات صحیح مختصر و مجمل این مفصل بیان گردیده است مانند روایات زیر:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا أَقْرَضْتَ اَلدَّرَاهِمَ ثُمَّ أَتَاکَ بِخَیْرٍ مِنْهَا فَلاَ بَأْسَ إِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَکُمَا شَرْطٌ.[۱]
خلاصه تنبیه سوم:
تمویه (زیادت و رشد و نمو) در اغراض متعاملین در باب قرض اگر فقط در نیت وجود پیدا کند بدون شرط در ضمن عقد قرض، هیچ اشکالی ندارد و تنها اشکالش این است که ثواب اخروی از مُقرض سلب می گردد و اما اگر تمویه علاوه بر نیت در ضمن قرض شرط قرار بگیرد فهو ربا و حرامٌ عندالجمیع لکن طبق مختار مانحن فیه (محاسبه کاهش ارزش پول) نسبت به پولهای رایج هیچ نوعی تمویهای قابل تصور نیست بلکه دقیقاً برگرداندن همان مقدار مالیت است.
تنبیه۴: روایاتی در مقابل قول محقق جواهری
در مقابل روایاتی که صاحب فقه معاصر به آنها استدلال کرد و قائل شد به اینکه همان درهم و دینارِ عندالقراض باید عندالأداء برگردد روایات دیگری داریم یکی از آنها صحیحهی یونس بن عبدالرحمن است:
محمد بن یعقوب ، عن علی بن إبراهیم ، عن محمد بن عیسى ، عن یونس بن عبدالرحمن قال کتبت إلى الرضا علیهالسلام ان لی على رجل ثلاثه آلاف درهم ، وکانت تلک الدراهم تنفق بین الناس تلک الایام ، ولیست تنفق الیوم ، فلی علیه تلک الدراهم بأعیانها ، أو ما ینفق الیوم بین الناس؟ قال : فکتب إلیَّ : لک أن تأخذ منه ما ینفق بین الناس کما أعطیته ما ینفق بین الناس.[۲]
لأجل هذه الروایته و أمثالها شیخ صدوق در کتاب مقنع اینطور فتوا داده است: ان استقرضت من رجل دراهم ثم سقطت تلک الدراهم او تغیرت و لا یباع بها شیء و لصاحب الدراهم الدراهم التی تجوز بین الناس.[۳]
پس اصل در پولها مالیت آنها است نه عین آنها پس اگر مالیت پول به هر سببی از بین برود یا کم شود یا زیاد شود و این مالیت در مال مقروض در هنگام مراجعه و اَداء باید لحاظ شود و چنین معنایی به هیچ وجه ربا نمیباشد.
[۱] الکافی ج ۵ ص ۲۵۴٫
[۲] کافی ج ۵ ص ۲۵۲
[۳] المقنع ص ۳۷