استاد محسن ملکی-جلسه۴۸: تنبیهات (۱۳۹۶/۰۹/۲۷)
تنبیه۵: بررسی مختار (قدرت خرید) در روایات
صاحب فقه معاصر در قسمتی از کلماتش فرمودند همان روایات در باب قرض دلالت دارند بر وجوب ارجاع همان مال مقترض به طوری که مقترض مسئول برگرداندن آن مالی میباشد که گرفته است و تصریح میکند که: ذلک عباره عن الشیء المثلی بکمیّته و کیفیته.
أقول: این عبارت واقعش مویّد مختار است خصوصاً به کمیته و کیفیته چون مال با قید کمیت و کیفیت در باب قرض، جز همان مالی که دارای قدرت مبادله و شراء میباشد نیست آنگاه ایشان میگوید: هیچ اشارهای در روایات به وجوب ردّ قیمت مال مقترض نشده است و اگر واجب وجود لازم بوده امام علیهالسلام در سؤال و جوابهای روایی ذکر میکردند.
آقای محقق! مختار ما از نفس فرمایش معصومین علیهمالسلام که گفتهاند واجب است ردّ مثل، طبق اعتقاد خود شما قابل فهم است چون پول (نقود رائجه) حتی درهم و دینار هیچ نشانی جز قدرت نقل و انتقال اموال را ندارند لذا نیازی نبوده است که معصومین اشاره کنند به قدرت شراء، آنچه بر معصومین واجب بوده این است که حکم شرعی را بیان کنند به ردّ مثل بکمیّته و کیفیته امّا موضوع این حکم شرعی به دست عرف است. عرف محاسبهگر هم کمیت و کیفیت را در پولهای رایج بدون توجه به قدرت خرید و قیمت بی معنا میداند؛ و تعجب است از این محقق که میگوید روایات فراوانی که متواتر میباشند تأکید دارند به اینکه هر زیادی گرفتنی از طرف مُقرض چه زیادی حکمی باشد و چه زیادی عینی ربا است، در صورتی که به وجه الزام و اشتراط از طرف مقرض باشد، با فرض اینکه مطلب کاملاً واضح است، مقرض به هیچ وجه در مختار ما شرط زیاده نکرده است بلکه اراده گرفتن همان مالی را که به مقترض داده است دارد.
آنگاه این محقق روایات عدم اشتراط را ذکر میکند.
تنبیه۶: جواب اشکال محقق جواهری (إقدام به ضرر مقرض)
فرمایش جواهری: مقرض با قرض دادن خودش اقدام به ضرر کرده است (پیه همه چیز را به جانش مالیده) و قاعده لا ضرر شامل اینجا نمیشود، لذا نباید گفت چیزی را که داده پس بگیرد پس اختلاف تورم محاسبه نمیشود.
أقول: مقرض در باب قرض به هیچ وجه إقدام به تحمل ضرر نکرده است بلکه تمام اقدامش این است که پولی را به مقترض اعطا کند و پس از مدتی آن پول را دریافت نماید به طوری که اگر آن پول از جهت کیفی و کمی تغییری پیدا کرد هنگام اداء قرض همان موقعیت قبلیاش را دریافت نماید در حدّی که اگر پول قدرت خریدش زیاد شد لحظهی ارجاع قرض از مقترض به حسب عدد پولهای رایج مقداری را کسر نماید و اگر تورم بوده است، تورم محاسبه شود البته در گذشته زندگی اجتماعی مسلمانان اگر به این نکته عمل شده است هیچ محذور و مشکلی را در مقام تحقیق به عنوان حکم اولی دین ایجاد نمیکند چون در مقام عمل مردم نیستیم که خیلی از اوقات آنها بر طبق عرف محاسبهگر عمل نمیکنند بلکه در مقام بیان حکم اولی شرعی مقدس نسبت به قرضالحسنه میباشیم.