استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۱۱۳:ربا(۱۳۹۷/۰۲/۰۳)

ادامه دلالت روایت اول

امام ع احکامی را هم می گفتند ولو که ذهنیت همه مردم، عدم جواز حیله بوده است البته مذاهب اربعه اهل سنت در بحث حیله اختلاف دارند ولی ظاهرا زمان امام باقر ع عدم جواز، بوده است.

امام صادق ع فرمودند که امام باقر ع جراتش از من بیشتر بود. اگر جرات در این درجه خوب نیست پس امام باقر ع حد اعتدال را رعایت نکرده اند و اگر جرات در این درجه خوب است پس امام صادق ع نقصانی دارند.

آیا واقعا حلم امام حسن ع یا امام کاظم ع بیشتر است از بقیه یا شجاعت امام حسین ع نسبت به بقیه بیشتر است؟

این بحث کلامی است. 

ذیل روایت قاعده مهمی بود که فرمود: وَ کَانَ یَقُولُ لَهُمْ نِعْمَ الشَّیْ‏ءُ الْفِرَارُ مِنَ الْحَرَامِ إِلَى الْحَلَالِ

این ذیل معنای خاصی ندارد و مورد پذیرش همه است؛ ولی با تطبیق فقهی آن که در صدر بود قاعده ای می دهد که دال بر جواز حیله می شود.

۲۳۴۳۲- ۲- وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُنْکَدِرِ یَقُولُ لِأَبِی ع- یَا أَبَا جَعْفَرٍ رَحِمَکَ اللَّهُ وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّکَ لَوْ أَخَذْتَ دِینَاراً وَ الصَّرْفُ بِثَمَانِیَهَ عَشَرَ فَدُرْتَ الْمَدِینَهَ عَلَى أَنْ تَجِدَ مَنْ یُعْطِیکَ عِشْرِینَ مَا وَجَدْتَهُ وَ مَا هَذَا إِلَّا فِرَارٌ فَکَانَ أَبِی یَقُولُ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ لَکِنَّهُ فِرَارٌ مِنْ بَاطِلٍ إِلَى حَقٍّ. [۱]

سند

صحیحه

دلالت

  1. این روایت احتمالا تتمه ای از گفتگویی بین امام باقر ع و این راوی بوده است که مثلا امام ع به او بحث حیله را فرمودند که این دینار را به اقل قیمت یا اغلای قیمت بدهید تا معامله ربوی نشود. راوی می گوید هیچ جا دینار به این قیمت بیع نمی شود معامله صرف دینار ۱۸ درهم است و هیچ کس به ۲۰ درهم نمی دهد پس این فرار است. امام ع می فرماید این درست است ولی در این معامله ذیل قرض انجام می دهند و این فرار از باطل به سمت حق است. 
  2. جمله “صدقتَ” از امام صادق ع به این معناست که این راهی که ما به تو می دهیم، واقعا فرار است ولی اشکال ندارد پس امام ع پذیرفتند که حیله است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ نَحْوَهُ‏.

۲۳۴۳۳- ۳- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ یَأْتِی بِالدَّرَاهِمِ إِلَى الصَّیْرَفِیِّ فَیَقُولُ لَهُ آخُذُ مِنْکَ الْمِائَهَ بِمِائَهٍ وَ عِشْرِینَ‏ أَوْ بِمِائَهٍ وَ خَمْسَهٍ حَتَّى یُرَاوِضَهُ‏ عَلَى الَّذِی یُرِیدُ فَإِذَا فَرَغَ جَعَلَ مَکَانَ الدَّرَاهِمِ الزِّیَادَهِ دِینَاراً أَوْ ذَهَباً ثُمَّ قَالَ لَهُ قَدْ رَادَدْتُکَ الْبَیْعَ وَ إِنَّمَا أُبَایِعُکَ عَلَى هَذَا لِأَنَّ الْأَوَّلَ لَایَصْلُحُ أَوْ لَمْ یَقُلْ ذَلِکَ وَ جَعَلَ ذَهَباً مَکَانَ الدَّرَاهِمِ فَقَالَ إِذَا کَانَ آخِرُ الْبَیْعِ عَلَى الْحَلَالِ فَلَا بَأْسَ بِذَلِکَ قُلْتُ فَإِنْ جَعَلَ مَکَانَ الذَّهَبِ فُلُوساً قَالَ مَا أَدْرِی مَا الْفُلُوسُ. [۲]

سند

باسناده عطف به محمد بن الحسن است.

دلالت

  1. شخصی نزد صراف می رود و می گوید من ۱۰۰ درهم را با ۱۲۰ درهم یا ۱۰۵ درهم می خواهم معاوضه کنم. علت ۱۲۰ یا ۱۰۵ این است که درهم ها متفاوت بود از نظر خلوص و مغشوش بودن.
  2. پس درهم به درهم بوده است و با تفاضل. این دو توافق می کنند مثلا بر ۱۲۰ در برابر ۱۰۰ معامله شود و به جای ۲۰ تا یک دینار می دهم که از قیمت اصلی دینار بیشتر است. چون قیمت دینار مثلا ۱۸ درهم است تا ربا نشود. می گوید گفتگوی مقدماتی را رها کن و ابایعک علی هذا یعنی بیع که می خواهد بکند حیله را مطرح می کند چون ۱۲۰ به ۱۰۰ ربا است و لذا این کار را می کنیم یا این ابایعک علی هذا را هم نمی گوید ولی هنگام بیع، حیله مطرح می شود که امام ع می فرماید اشکال ندارد.
  3. جواب امام ع دو نکته دارد: اول بیع حرام بود و آخر بیع حلال است.
  4. گفتگوی مقدماتی تاثیر دارد یا خیر؟ در معامله صرف بیع زمانی است که تقابض رخ دهد و نیز در معاطلات تقابض لازم است ولی اگر بیع به صیغه می خواهد بکند باید دید که صیغه چیست و آیا شامل گفتگوی مقدماتی می شود یا خیر؟ ولی صرف مقاوله معنایش صیغه نیست.
  5. سوال بعدی راوی این است که اگر به جای طلا یعنی دینار، فلوس (پول خرد و اشیاء خرد) قرار دهیم چه می شود؟

من قاعده را به تو گفتم لذا مقصود تو از این که ضمیمه فلوس باشد را نفهمیدم. اگر مقصود تو از فلوس درهم خرد است که باز ربا می شود و اگر مقصود تو دینار خرد است که باز حلال است.

شاهد این معنا این است که راوی هم دیگر پی مساله را نگرفت یعنی امام ع به او گفت جوابت از کلام قبلم روشن شد و راوی هم فهمید و رفت.

پس این که نفهمیدم فلوس چیست به این معنا نیست که معنای فلوس را نمی دانم چون معنای فلوس که واضح بوده است حتی به علم عادی نه علم غیب هم باید برای امام ع واضح باشد که فلوس چیست؟

سوالی کلامی مطرح است که آیا امام ع در جواب، به علم امامت جواب می دهند یا خیر؟ اگر به علم عادی باشد، می گوییم اگر امام ع تفصیل ندادند یعنی اطلاق دارد چون امام ع نمی داند که وضعیت تفکر راوی چگونه بوده است؟ لذا باید بپرسد البته نه این که امام ع جهل دارد بلکه مقصودمان این است که امام با علم غیبش رفتار نمی کند نه این که علم غیب ندارد.

تعامل عرفی آثاری دارد:

اثر۱

اگر جواب به علم امامت باشد، ترک استفصال امام ع در خیلی از موارد، دلیل بر اطلاق نیست چون امام ع علم غیب دارد و ممکن است قیودی را بداند و ما ندانیم و در روایت نیاید و حکم مقید باشد.

البته در بعضی موارد حتی اگر امام ع به علم غیب جواب بدهند ترک استفصال باعث اطلاق  است مثل جایی که مساله شقوقی دارد و خود راوی متوجه نیست که در این جا ترک استفصال باعث اطلاق است چون استفصال توجه دادن به راوی است که مساله دارای شقوقی است. خصوصا در روات تعلیمی.

اثر۲

گاهی عرف لغاتی را اشتباها استعمال می کنند و غلط مشهور است و در این جا، ممکن است که امام ع همان غلط مشهور را استعمال کنند چون رفتار امام ع به علم عادی است نه علم غیب.

۲۳۴۳۴- ۴- وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ وَ دِرْهَمٍ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ وَ دِینَارَیْنِ إِذَا دَخَلَ فِیهَا دِینَارَانِ أَوْ أَقَلُّ أَوْ أَکْثَرُ فَلَا بَأْسَ بِهِ. [۳]

سند

دلالت

  1. همان حیله مطرح شد. هزار و یک درهم با هزار درهم و دو دینار.
  2. اگر دینار ضمیمه با مقدار زیادی دراهم تناسب قیمت داشته باشد باز هم حیله است یا معامله عادی است؟

برخی می گویند این حیله نیست و معامله عادی است چون تقسیط می شود یعنی ۱۰۰ درهم در برابر ۱۰۰ درهم بوده است و یک دینار در برابر ۱۸ درهم بوده است و این کاملا طبیعی است؛ ولی برخی می گویند این باز هم حیله است چون تقسیط نمی شود و مجموعه در برابر مجموعه قرار می گیرد و لذا صدق می کند که ۱۲۰ درهم در برابر ۱۰۰ درهم قرار گرفته است و شاید تعبدا این جا هم ربا باشد و لذا این فرض هم حیله است.

آیا آنها که حیله را جایز نمی دانند این قسمت را هم جایز نمی دانند؟

برخی تفصیل دادند و این نوع با تناسب را می گویند حیله است ولی جایز است چون ربای حقیقی نیست و ربای تعبدی است.


[۱] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۷۸٫

[۲] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۷۸٫

[۳] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۷۸٫

دیدگاهتان را بنویسید