استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۱۰۸:ربا(۱۳۹۷/۰۱/۲۷)

۲۳۱۲۸- ۴- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع یَکُونُ لِی عَلَى الرَّجُلِ دَرَاهِمُ فَیَقُولُ أَخِّرْنِی بِهَا وَ أَنَا أُرْبِحُکَ فَأَبِیعُهُ جُبَّهً تُقَوَّمُ عَلَیَّ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ بِعَشَرَهِ آلَافِ دِرْهَمٍ أَوْ قَالَ بِعِشْرِینَ أَلْفاً وَ أُؤَخِّرُهُ بِالْمَالِ قَالَ لَا بَأْسَ. [۱]

سند

محمد بن اسحاق: نجاشی: ثقه عین. عده ای پفتند واقفی است.

نتیجه: یا صحیحه یا موثقه

دلالت

  1. راوی می گوید من از کسی طلب دارم و او می گوید بابت تاخیر، سود می دهم. من آن را سود ضمن بیع محاباتی گرفتم و حضرت ع فرمودند لاباس.
  2. لاباس صریح در جواز بمعنی الاعم است.

۲۳۱۲۹- ۵- وَ عَنْهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَهَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یُرِیدُ أَنْ أُعَیِّنَهُ الْمَالَ أَوْ یَکُونُ لِی عَلَیْهِ مَالٌ قَبْلَ ذَلِکَ فَیَطْلُبُ مِنِّی مَالًا أَزِیدُهُ عَلَى مَالِیَ الَّذِی لِی عَلَیْهِ أَ یَسْتَقِیمُ أَنْ أَزِیدَهُ مَالًا وَ أَبِیعَهُ لُؤْلُؤَهً تَسْوَى مِائَهَ دِرْهَمٍ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَأَقُولَ أَبِیعُکَ هَذِهِ اللُّؤْلُؤَهَ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ عَلَى أَنْ أُؤَخِّرَکَ بِثَمَنِهَا وَ بِمَالِی عَلَیْکَ کَذَا وَ کَذَا شَهْراً قَالَ لَا بَأْسَ. [۲]

سند

عبد الملک مشترک است بین دو نفر:

عبد الملک بن عتبه صیرفی: ثقه است. از اصحاب امام کاظم ع

عبد الملک بن عتبه هاشمی: مجهول است. از اصحاب امام باقر ع و امام صادق ع و این مقدار، راوی را از جهالت خارج نمی کند.

روایت مضمره است و لذا از طریق امام ع هم نمی توان کشف کرد که او کیست ولی برخی می گویند علی بن الحکم عموما از هاشمی نقل می کند و لذا تعیین می شود. اما برخی می گویند علی بن حکم هم از هر دو نقل می کند و لذا تعیین ممکن نیست.

نرم افزار ظاهرا عبد الملک را صیرفی می داند که وجهش معلوم نیست.

نتیجه: روایت ضعیف است.

دلالت

  1. من می خواهم جنس نسیه به کسی بفروشم و آن شخص به من مقروض بوده است و به من می گوید قرض بیشتری هم به من بده تا من هر دو قرض را یک کجا به تو برگردانم. آیا جایز است من قرض دوباره بدهم ولی ضمن بیع نسیه محاباتی، سودی بگیرم. یعنی لولو ۱۰۰ درهم می ارزد ولی من ۱۰۰۰ درهم می فروشم به او ولی الان به او مهلت می دهم و قرض دیگری هم می دهم.
  2. این جا هم ربای دین است و حضرت ع فرمودند این حیله اشکالی ندارد. لا باس.

وَ رَوَاهُ الْکُلَیْنِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ کَذَا الَّذِی قَبْلَهُ.

دو روایت قبل را کلینی از محمد بن یحیی نقل کرده است. البته کلامی که در سند قبل بود در این سند هم هست.

۲۳۱۳۰- ۶- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع الرَّجُلُ یَکُونُ لَهُ الْمَالُ فَیَدْخُلُ‏ عَلَى صَاحِبِهِ یَبِیعُهُ لُؤْلُؤَهً تَسْوَى مِائَهَ دِرْهَمٍ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ وَ یُؤَخِّرُ عَنْهُ الْمَالَ إِلَى وَقْتٍ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ قَدْ أَمَرَنِی أَبِی فَفَعَلْتُ ذَلِکَ وَ زَعَمَ(به ذهنش است که از امام کاظم ع هم پرسیده بوده است)  أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْهَا فَقَالَ مِثْلَ ذَلِکَ. [۳]

سند

شیخ با سندی که از ابی علی اشعری دارد نقل کرده است او احمد بن ادریس قمی است و ثقه است.

محمد بن ابی عبد الله: مجهول

دلالت

  1. کسی طلبی دارد و به بدهکار لولوی که ۱۰۰ درهم می ارزد را به ۱۰۰۰ درهم می فروشد و در ازاء آن برای بدهی مهلت می دهد.
  2. حضرت رضا ع می گویند پدرم به من چنین دستوری دادند و من همین کار را کردم.

امر به چه کاری بوده است؟ آیا امام رضا ع بدهکار بوده است یا طلبکار؟ این روشن نیست ولی ظهور روایت این است که امام رضا ع در آن جریان، طلبکار بوده است چون سوال از فعل طلبکار است ولی غیر قابل حمل بر بدهکار هم نیست.

امام خمینی ره می گویند معنا ندارد که امام معصوم ع در برابر مهلت به یک بدهکار بیع محاباتی کند. امامی که اضعاف مضاعفه می بخشد لذا این داستان با شان امام ع نمی سازد. بر فرض جایز باشد باز صدورش از امام ع بعید است. چون کار مستحسنی نیست.

روایت سوم هم همین را داشت.

لذا امام ره می گویند این قرینه است که این روایات، روایات صحیحی نیست. چه بسا این روایات ساخته شده است تا منزلت امام ع را پایین بیاورند. این مثل آن روایاتی است که می گوید آیا انگور بفروشیم به کسی که شراب می سازد. امام ع می گویند بله بفروشید ما هم می فروشیم به کسی که شراب می سازد. این روایت مشخص است که جعلی است بر فرض هم حرمت فقهی نداشته باشد کار خوبی نیست که به شراب ساز، انگور بفروشید.

 این جا هم معنا ندارد امام ع به ۱۰ برابر قیمت، چیزی را بفروشند به کسی که بدهکار است و توان مالی ندارد و درخواست مهلت کرده است.

این کلام امام خمینی ره است. اما همیشه این طور نیست که بدهکار عسر داشته باشد بلکه گاهی برای او بهتر است که مال دستش باشد و او سود بیشتری می کند که مال قرضی را ندهد و به جایش بیع محاباتی انجام دهد.

احتمال دیگر هم این است که امام ع بدهکار بوده است نه طلبکار ولی خلاف ظاهر این روایت است. اما شاید با روایت سوم تناسب داشته باشد.

البته این اشکال هم بود که امام ع چطور نتوانسته سر موقع اداء کند؟! ولی امکان دارد موردی اتفاق افتد نه همیشگی که موجب بی اعتمادی شود. ضمن این که اهل بیت ع خواستند چیزی را تعلیم دهند. ولی تعلیم موردی اتفاق می افتد نه این که هم امام صادق ع و هم امام کاظم ع و هم امام رضا ع انجام دهند و هم امر کنند به یکدیگر که شما هم همین کار را بکن.

اکثر این روایات از محمد بن اسحاق بن عمار است و برخی با نسبت واقفی بودن به او خواستند سند را تضعیف کنند که به نظر ما تضعیف نمی شود.

  • از امام کاظم ع هم پرسیدند و حضرت ع همین جواب را دادند.

وَ رَوَاهُ الْکُلَیْنِیُّ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِ‏ وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ نَحْوَهُ‏.

۲۳۱۳۱- ۷- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ‏ کَتَبَ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع یَسْأَلُهُ أَنِّی أُعَامِلُ قَوْماً أَبِیعُهُمُ الدَّقِیقَ أَرْبَحُ عَلَیْهِمْ فِی الْقَفِیزِ دِرْهَمَیْنِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ وَ أَنَّهُمْ سَأَلُونِی أَنْ أُعْطِیَهُمْ عَنْ نِصْفِ الدَّقِیقِ دَرَاهِمَ فَهَلْ مِنْ حِیلَهٍ لَا أَدْخُلُ فِی الْحَرَامِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَقْرِضْهُمُ الدَّرَاهِمَ قَرْضاً وَ ازْدَدْ عَلَیْهِمْ فِی نِصْفِ الْقَفِیزِ بِقَدْرِ مَا کُنْتَ تَرْبَحُ عَلَیْهِمْ. [۴]

سند

ابراهیم بن اسحاق: نجاشی: ضعیف فی حدیثه.

محمد سلیمان: تضعیف دارد.

پدر محمد بن سلیمان هم آن طور که در ذهنم است توثیق ندارد ولی باید مراجعه شود.

رجل باعث مرسل شدن روایت است. اگر پدر سلیمان نامه را دیده باشد رجل باعث ارسال نمی شود ولی اگر مکاتبه را برای او نقل کرده اند ارسال محقق است و در این جا معلوم نیست که پدر سلیمان دیده باشد. پس ارسال محقق است.

دلالت

  1. کار او فروش آرد بوده است و در هر کیسه دو درهم سود می گرفته است. به او گفتند به جای آرد پول بده به ما و همان سود را بگیر. راوی می گوید این که حرام است آیا حیله ای هست که من مبتلا به حرام نشوم؟
  2. خصوصیت این روایت، این است که اسم این کار را حیله گذاشته است که شاید بار منفی بر کار داشته باشد و از مقام امامت مثلا به دور باشد که در برخی روایات داشتیم که امام ع این کار را می کردند.
  3. امام ع همان راه بیع محاباتی را یاد دادند. ۱۰ کیسه می خواستی بفروشی، آن ها گفتند ۵ کیسه بده و به جای ۵ کیسه دیگر پول بده امام ع می گوید همان ۵ کیسه ای که بیع می کنید را گران تر بفروش و قرض هم بده.

أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا یَدُلُّ عَلَى ذَلِکَ عُمُوماً وَ یَأْتِی مَا یَدُلُّ عَلَیْهِ‏.

نتیجه این شد که این حیله جایز است. این بیع محاباتی می تواند از ابتدای قرض باشد و می تواند در هنگام سر رسید قرض باشد. این روایت آخر از ابتدای قرض بود ولی روایات دیگر در هنگام سر رسید است.

سفهی بودن این بیع محاباتی هم بخاطر ضمیمه مهلت در قرض حل می شود.

اشکالی است که اگر با حیله همان نتیجه ربا حاصل شود این همه تاکید و عقاب و … بر حکم حرمت ربا معنا ندارد. این اشکال به تمام حیل است. یک حکمی را به این شدت و غلظت بیان کنند و سپس راهی قرار دهند که در واقع، همان ربا می شود جوز در نمی آید.

لذا برخی گفتند این حیله های در فرض اضطرار است. تمام احکام در فرض اضطرار منتفی است ولی خصوصیت ربا این است که باز هم ضمن حیله باید باشد نه این که رسما ربا بگیرد و این نشان شدت حکم است.

در روایت دارد که سلسبیل که اسم زن است به من گفته این کار را بکن و امام ع حیله را یاد دادند. اسم آوردن زن معنا ندارد مگر این که امام ع آن را بشناسد. یعنی زن یا دخترش بوده است که اگر این باشد ربای بین زن و مرد و پدر و دختر اشکال ندارد. برخی اشکال کردند که در این موارد، نیاز به حلیه نیست ولی در جواب گفته شده است که بخاطر شدت حکم ربا در این جا گفته شده به صورت حیله باشد.


[۱] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴٫

[۲] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴٫

[۳] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴٫

[۴] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۴٫

دیدگاهتان را بنویسید