استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۸۸:ربا(۱۳۹۶/۱۲/۰۹)

ادامه بررسی شرط تماثل

روایات عموما می گفتند وقتی ثمن و مثمن مماثل باشند، به تفاضل قابل خرید و فروش نیست ولی آیا این حرمت، مربوط به ربا است یا خیر؟

تفاوتش این است که اگر از باب ربا باشد، گناه کبیره است چون هم حرمتش در قرآن آمده است و هم توعید بر جهنم و من عاد فاولئک اصحاب النار و آیات دیگری که خواندیم. اما اگر از باب ربا نباشد حرام است اما کبیره نیست.

عموما می گویند از باب ربا است.

ادله ربا بودن این نوع از معامله

ح۲ب۶ ابواب ربا: روایت عمر بن یزید

۲۳۳۱۴- ۲- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ: یَا عُمَرُ قَدْ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا بِعْ وَ ارْبَحْ وَ لَا تُرْبِهْ قُلْتُ وَ مَا الرِّبَا قَالَ دَرَاهِمُ بِدَرَاهِمَ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ وَ حِنْطَهٌ بِحِنْطَهٍ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ.

در این جا امام ع تصریح کردند که این معامله متماثلین با زیاده ربا است. از این که در مقام تعریف ربا، ربای معاوضی را مطرح کردند می توان استفاده کرد که ربای در قرآن ربای معاوضی است درحالیکه ما گفتیم ربای دین مراد آیات است.

البته امام ع تصریح به بیع نکردند بلکه گفتند دراهم بدراهم و حنطه بحنطه که ممکن است قرض باشد ولی ظهور روایت و این تعبیر، بیع است.

ح۲ب۱ ابواب صرف: ولید بن صبیح

۲۳۳۹۶- ۲- وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ الذَّهَبُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّهُ بِالْفِضَّهِ الْفَضْلُ بَیْنَهُمَا هُوَ الرِّبَا الْمُنْکَرُ (هُوَ الرِّبَا الْمُنْکَرُ)

این جا نیز تصریح به ربا می کند. 

در روایت قبل و در برخی روایات دیگر مثلین بمثل ذکر شده بود اما در برخی روایات مطلق زیاده را گفتند و این جا نیز الفضل می گوید که موید این است که مثلین از باب مثال بوده است و موضوعیت ندارد کما این که در این روایت، از ذهب و فضه الغاء خصوصیت می شود.

آیا این ها واقعا ربای قرآنی هستند یا تنزیلا همان ربای قرآنی است؟ بررسی خواهد شد.

بحث مشتقات از یک شیء با تفاوت ماهوی

گفتیم از تعلیل روایات حنطه و شعیر استفاده می کنیم هر چه از شیء دیگر گرفته شده باشد، با تفاضل قابل خرید و فروش نیست هر چند عرف، آن ها را یک شیء نداند.

۲۳۳۲۶- ۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَبِیعُ الرَّجُلَ الطَّعَامَ الْأَکْرَارَ (کیلی از گندم[۱]) فَلَا یَکُونُ عِنْدَهُ مَا یُتِمُّ لَهُ مَا بَاعَهُ‏ فَیَقُولُ لَهُ خُذْ مِنِّی مَکَانَ کُلِّ قَفِیزِ حِنْطَهٍ قَفِیزَیْنِ مِنْ شَعِیرٍ (گویا جو نصف قیمت گندم را داشته است) حَتَّى تَسْتَوْفِیَ مَا نَقَصَ مِنَ الْکَیْلِ قَالَ لَا یَصْلُحُ لِأَنَّ أَصْلَ الشَّعِیرِ مِنَ الْحِنْطَهِ وَ لَکِنْ یَرُدُّ عَلَیْهِ الدَّرَاهِمَ بِحِسَابِ مَا یَنْقُصُ مِنَ الْکَیْل‏

این شخص به جای گندم می خواهد جو بدهد اما دو برابر که امام ع می فرماید دو برابر ندهد بلکه به جایش پول اضافه کند؛ چون اصلشان یکی است که این جا اختلاف عرفی است اما اشتقاق است و لذا تفاضلش اشکال ندارد.

از این روایت و تعلیل، فهمیده می شود که آن چه بی واسطه از شیء دیگر گرفته می شود یکی محسوب می شود اما اگر با واسطه باشد باز هم یکی اند و حرمت می آید این اول کلام است و این اشکال به اطلاق است.

قدرمتیقن اشتقاق بی واسطه است اما با واسطه چه؟ گفتیم اطلاق دارد و با واسطه را هم می گیرد اما ممکن است در این اطلاق تردید کنیم که آیا واقعا مولا در مقام بیان نسبت به اشتقاق بی واسطه هم هست؟ معلوم نیست چون سوال در مورد حنطه و شعیر است و امام ع قاعده ای را راجع به همین مورد سوال آن تعلیل را گفته است که اختصاص به اشتقاق بی واسطه دارد.

مثلا در معامله ماست و روغن زرد اشتقاق با واسطه است چون روغن زرد از کره گرفته شده است و کره از شیر گرفته شده است.

به نظر ما اطلاق نسبت به اشتقاق با واسطه، ثابت است هر چند چون تطبیق با مورد تعبدی است، اطلاق گیری نسبت به اشتقاق با واسطه ضعیف است.

پس در جایی که عرفا دو چیز است ولی اشتقاق با واسطه دارند باید احتیاط کرد چون اولا اطلاق، ظهورش ضعیف است و ثانیا حرمت ربا در این جا عملی مطابق سیره عقلائیه هم نیست ولی از طرفی اطلاق علی القاعده ثابت باید باشد پس باید احتیاط کنیم.

ح۱ب۹ ابواب الربا

۲۳۳۳۴- ۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا تَقُولُ فِی الْبُرِّ بِالسَّوِیقِ فَقَالَ مِثْلًا بِمِثْلٍ لَا بَأْسَ قُلْتُ إِنَّهُ یَکُونُ لَهُ رَیْعٌ‏ إِنَّهُ یَکُونُ لَهُ فَضْلٌ فَقَالَ أَ لَیْسَ لَهُ مَئُونَهٌ فَقُلْتُ بَلَى قَالَ هَذَا بِذَا وَ قَالَ إِذَا اخْتَلَفَ الشَّیْئَانِ فَلَا بَأْسَ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ یَداً بِیَدٍ.

روایت راجع به بُرّ (گندم) و سویق است.

سویق آرد است وقتی الک می کنند بلغور دارد در برابر دقیق است که کاملا الک می شود.

بررسی این روایت خواهد آمد.

سوال

سوال بعد این است که شاید از روایات این برداشت شود که هر چه تماثل کیفی دارند نباید تماثل کمی داشته باشند و این عقلایی است. پس گندم بد و خوب درست است که از جنس واحد هستند اما به لحاظ کیفی، متماثل نیستند و لذا لازم نیست که تماثل کمی داشته باشند و این جا حرمت ربا نیست.

چرا دو جنس با کیفیت مساوی را به کم مساوی بفروشند؟ مثلا فرض کنید دو نوع برنج جنس خوب وجود دارد که می خواهید عوض کنید چون یکی عطرش بهتر است و یکی شکلش بهتر است.

جواب

مقصود امام ع تماثل کیفی نیست و این مقتضای روایات است.

روایات باب۱۵ ابواب الربا

ح۱ب۱۵

۲۳۳۶۱- ۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَیْفٍ التَّمَّارِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی بَصِیرٍ أُحِبُّ أَنْ تَسْأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلٍ اسْتَبْدَلَ قَوْصَرَتَیْنِ فِیهِمَا بُسْرٌ مَطْبُوخٌ بِقَوْصَرَهٍ فِیهَا تَمْرٌ مُشَقَّقٌ قَالَ فَسَأَلَهُ أَبُو بَصِیرٍ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ هَذَا مَکْرُوهٌ فَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ وَ لِمَ یُکْرَهُ فَقَالَ إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یَسْتَبْدِلَ وَسْقاً مِنْ تَمْرِ الْمَدِینَهِ بِوَسْقَیْنِ مِنْ تَمْرِ خَیْبَرَ لِأَنَّ تَمْرَ الْمَدِینَهِ أَدْوَنُهُمَا وَ لَمْ یَکُنْ عَلِیٌّ ع یَکْرَهُ الْحَلَالَ.

وَ لَمْ یَکُنْ عَلِیٌّ ع یَکْرَهُ الْحَلَالَ یعنی کان یکره به معنای حرمت بود. برخی همین را دلیل آوردند بر این که کراهت در روایات به معنای حرمت است.

معلوم است که مراد این نیست که امام علی ع مکروه می داشته است ولی امام صادق ع مکروه نمی دارد.

این جا به لحاظ کیفی هم اختلاف بود ولی باز گفتند که حرام است.

ح۴ب۱۵

۲۳۳۶۴- ۴- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ فِی حَدِیثٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَکْرَهُ وَسْقاً مِنْ تَمْرِ الْمَدِینَهِ- بِوَسْقَیْنِ مِنْ تَمْرِ خَیْبَرَ- لِأَنَّ تَمْرَ الْمَدِینَهِ أَجْوَدُهُمَا.

برخی نسخ “ادون” دارد که اشتباه است. مهم این است که تماثل کیفی نداشتند ولی حرمت ربا را ثابت دانستند البته در همه این روایت، تعبیر به یکره بود ولی در یک روایت تفسیر به حرمت شده بود.


[۱] . الأکرار جمع کر، و هو مکیال للعراق یسع ستین قفیزا.( القاموس المحیط کرر- ۲ ۱۳۰).

دیدگاهتان را بنویسید