استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۱۰۶:ربا(۱۳۹۷/۰۱/۲۲)

دلالت روایت محمد بن مسلم

ح۹ب۱ ابواب الربا

محمد بنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا تَقُولُ فِی الْبُرِّ بِالسَّوِیقِ فَقَالَ مِثْلًا بِمِثْلٍ لَا بَأْسَ قُلْتُ إِنَّهُ یَکُونُ لَهُ رَیْعٌ‏ إِنَّهُ یَکُونُ لَهُ فَضْلٌ فَقَالَ أَ لَیْسَ لَهُ مَئُونَهٌ فَقُلْتُ بَلَى قَالَ هَذَا بِذَا وَ قَالَ إِذَا اخْتَلَفَ الشَّیْئَانِ فَلَا بَأْسَ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ یَداً بِیَدٍ.

نمو و نماز حنطه در برابر زحمت سویق است.

سوال۱: تطبیق فضل و موونه در کدام است؟

یک طرف گندم است و یک طرف سویق است که آردی است که تفت داده شده است. حضرت ع گفتند تماثل داشته باشد اشکال ندارد او گفت که بر فضل دارد و حضرت ع فرمود سویق زحمت دارد.

سوال این است که وقتی وزنشان یکی است چطور بُرّ فضل دارد؟!

احتمال۱

برخی مثل مرآه العقول گفتند مثلا بمثل یعنی اگر وزنشان یکی باشد مشکلی ندارد ولی اگر کیلی باشد وزن گندم بیشتر است و سوال راوی که می گوید فضل دارد مقصودش کیل است و الا وزنشان یکی است.

حضرت ع می گویند کیل زیاده در برابر زحمت سویق. چون گندم کیلی هم بیع می شده است و شاید کیلی بیشتر بیع می شده است. پس تماثل به لحاظ وزن بوده و زیاده به لحاظ کیل بوده است. پس اگر به وزن بیع شد، اگر کیلی متفاضل بودند اشکال ندارد.

احتمال۲

صاحب وافی می گوید وقتی ما گندم را نان می کنیم زیاد می شود حجم و وزن نان زیاد می شود؛ ولی سویق را نمی شود تبدیل به نان کرد.

پس اگر گندم را به سویق بفروشیم عملا آن که گندم گرفته مال بیشتری گرفته است. چون گندم تبدیل به نان می شود ولی آردی که تفت داده شده است دیگر تبدیل به نان نمی شود.

مشکل این است که آرد تفت داده شده هم اگر تبدیل به سمنو شود زیاد می شود.

احتمال۳

گندم قابلیت های مختلفی دارد ولی آرد تفت داده شده کاربری کمتری دارد.

نظر استاد

مراد از سوال او برای ما مشخص نیست ولی سوال او ظاهرا در آن زمان، مبهم نبوده است و لذا امام ع استفسار هم نکرده است.

سوال۲: هذا بذا

حال که تطبیق و صدر روایت مجمل است آیا به ذیل و کبرایی که امام ع تعلیل آوردند می توان تمسک کرد؟ می توان گفت ما تطبیق را نمی فهمیم ولی قاعده را می فهمیم و لذا می توان به کبرا تمسک کرد بله اگر این طور نبود که تطبیق را نمی فهمیم بلکه خلافش را می فهمیم در این صورت به کبرا نمی توان تمسک کرد.

شبیه به این که تطبیق را نمی فهمیم ولی کبرا را می فهمیم در بحث استصحاب بود و روایت زراره در رکعات نماز که تطبیق استصحاب و اتیان رکعت مفصوله هماهنگ نبود.

ما در این روایت نمی فهمیم که فضل حنطه بر سویق در فرض تساوی وزن چیست؟ ولی این را می فهمیم که زحمت در یکی از دو طرف معامله می تواند در برابر وزن یا کیل بیشتر قرار گیرد.

البته موونه باید ما بازاء مالی داشته باشد یعنی زحمت باید هزینه بردار باشد.

پس این روایت می گوید زحمت در برابر فضل است ولی عموما آقایان به این روایت تمسک نمی کنند و می گویند این برای اقناع مخاطب بوده است چون او استبعاد کرد پس امام ع نمی خواستند که تعلیل را به عنوان حکم شرعی بیان کنند.

ظهور کلام شارع در بیان حکم شرعی است پس چرا آقایان می گویند اقناعی است؟ حتما بدین خاطر بوده است که اگر این معیار را بپذیریم احکام ربا بسیار متفاوت می شود. مثلا اگر شیر را بخواهید با خامه مبادله کنید خامه زحمت بیشتری دارد و لذا شیر می تواند فضل داشته باشد و این با سایر روایات نمی سازد. در روایات دیگر بیع به تفاضل در حنطه و دقیق را مشکل دانستند درحالیکه دقیق زحمت بیشتری دارد.

البته اگر این تعلیل را بپذیریم به روش عقلایی نزدیک می شود و ربای معاوضی از حالت تعبدی در می آید؛ ولی این کلام از نصوص دیگر به دور است.

اگر از این ذیل حکم شرعی بفهمیم نتیجه این می شود که همیشه دو جنس مکیل و موزون که از جنس واحد هستند بیع به تفاضل آنها اگر تفاوت قیمتشان به مختصات طبیعی آن ها باشد جایز نیست؛ ولی اگر تفاوت قیمشان به مختصات غیر طبیعی باشد، زحمت انسان هم باید محاسبه شود.

گاهی فعلی است که آن فعل هم مالیت دارد مثلا شکر در برابر نبات که نبات عمل انسانی دارد و لذا باید زحمت نبات محاسبه شود و لذا شکر باید به وزن بیشتری باشد تا تساوی رخ دهد اما گاهی تفاوت بخاطر فعل انسان نیست مثلا برنج خوب و بد بذاته است و بخاطر فعل انسان نیست و لذا بیع این دو باید با تساوی وزنی و کیلی معامله شود و زحمتی نیست که محاسبه شود.

در شکر و نبات، شکر بیشتر را در برابر مزد دست دادیم.

اما این مطلب، معرض عنه است و خلاف مشهور است و خلاف برخی روایات هم هست مثل روایت حنطه و دقیق که آرد زحمت بیشتر دارد و این زحمت، مالیت هم دارد.

اقسام تفاضل

الف) زیاده عینیه علی وجه الجزئیه

شما یکی طرف را معامله می کنید و آن طرف دیگر با زیاده دقیقا در برابر این طرف است مثل یک کیلو در برابر یک کیلو و نیم.

ب) زیاده عینیه علی وجه الاشتراط

یک کیلو گندم در برابر یک کیلو گندم به شرطی که نیم کیلو عدس هم به من هدیه بدهی.

ج) زیاده غیر عینیه غیر حکمی

زیاده مالیت دارد ولی عین هم نیست. مثل سکنای دار و خیاطت ثوب.

د) زیاده غیر عینیه حکمیه

زیاده عینی نیست ولی در حکم زیاده است. مثل مهلت و اجل. یک کیلو گندم به تو می دهم به شرطی که یک کیلو گندم را بعد از یک سال بدهی که این همان اصل نسیه کالا به کالا می شود.

زیاده غیر عینیه در تقسیم دیگری به مالی و غیر مالی تقسیم می شود:

الف) زیاده غیر عینیه غیر مالی

زیاده مالیت ندارد یا تبرعی از آن خواسته شده است. مثلا به شرطی که یک جزء قرآن بخوانید برای اموات ما یا به شرطی که نمازت را اول وقت بخوانید.

عموما گویا در ربای معاوضی اشکال نمی کنند. هر چند در ربای قرضی عموما اشکال می کردند.

ب) زیاده غیر عینیه مالی

مثل همان خیاطت.

زیاده عینیه علی وجه الجزئیه قدرمتیقن از ربای معاوضی است. اما عموما تمام اقسام را به اطلاق داخل حرمت ربا می کنند الا این که غیر مالی باشد.

زیاده عینیه علی وجه الاشتراط را نیز به اطلاق روایات، گفتند مثلا بمثل ممنوع است و الا اگر این راهش باز شود زیاده عینی علی وجه الجزئیه را می توانیم به علی وجه الاشتراط بر گردانیم و از ربا فرار کنیم.

نظر استاد در زیاده عینی علی وجه الاشتراط

اشتراط اگر شرط فعل باشد اشکال ندارد مثلا اگر گفتید به شرطی که نیم کیلو عدس را به من هدیه بدهی یا بفروشی اشکال ندارد؛ چون درست است که باید عقد را انجام دهد ولی ممکن هم هست آن عقد را انجام ندهد.

به نظر ما این جا مثلا بمثل محفوظ است؛ ولی اگر شرط نتیجه باشد اشکال دارد و تماثل نیست.

نظر استاد در زیاده غیر عینی مالی

این جا را هم عموما گفتند به استناد اطلاق روایات، اشکال دارد؛ ولی تصریحی در روایات نداریم. ولی این جا هم به نظر ما همان تفصیل سابق می آید. یعنی اگر گفتید که سکنای دارد مال من باشد اشکال دارد و اگر گفتید به شرطی که خانه را به من اجاره بدهی در این جا اشکال ندارد.

طلای با عیار بیشتر با طلای با عیار کمتر اگر به یک وزن هم باشد به نظر می رسد که تفاضل است چون عیار به منزله زیاده طلا است.

آیا مهلت در نسیه تفاضل محسوب می شود یا خیر؟

قطعا مهلت، تفاضل مالی نیست ولی آیت الله سیستانی به روایات نسیه استناد کردند که ما آنها را حمل بر کراهت کردیم. لذا مهلت در نسیه مشکلی محسوب نمی شود.

دیدگاهتان را بنویسید