استاد محسن ملکی-جلسه۶۸: نظریه امام خمینی (ره) (۱۳۹۷/۱۱/۰۲)
و خامساً آیات فراوانی است در قرآن که جایگاه نبی و رسول را به این صورت معرفی میکند: أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ[۱] معنای این آیه و نظائرش این است که پیامبر وظیفهاش رساندن تشریعات خداوند است و هر چه از امر و نهی نسبت به امت ابلاغ میکند، بیان قوانین انشاء شده از طرف خالق است و پیامبر جایگاه تقویت و تشویق و ترغیب و انذار و تبشیر را که به عنوان خیرخواهی بشریت است دارا میباشد و این قاعده کلی است که همان شأن رسول و نبی در قضایای قانونیه و اجرائیه معنون به عنوان مُنذر و مُبَشر میگردد؛ لذا بر مکلفین و مخاطبین همهی انبیاء بالأخص نبی مکرم اسلام لازم است پیامبر را واسطهی بین خود و احکام شریعت بدانند و اگر هم به پیامبر شارع گفته میشود از باب توحید در شارعیت است. یعنی ناقل شرع است نه مؤسس شریعت. همانطور که خودش فرمود: اتیت بشریعه سهله سمحاء. نه اینکه گفته انشأتُ أو أوجبتُ و این مطلب منافات با بُعد اجرائی پیامبر و همچنین فرضیات (واجبات) پیامبر ندارد. چون در بُعد اجراء و فرض النبی خداوند اذن تصرفاتی به پیامبر داده که او در طول ارادهی خداوند نه در عرض اراده موضوعاتی را مدیریت و محکوم به احکامی نماید که این موارد در حقیقت حکم و تشریع خداوند هستند الّا اینکه واگذار شدهاند به ارادهی پیامبر و قاعدهی إِنَّ اَللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَى مَا نُرِیدُ مِنْ خَزَائِنِ اَلْأَرْضِ، وَ لَوْ شِئْنَا أَنْ نَسُوقَ اَلْأَرْضَ بِأَزِمَّتِهَا لَسُقْنَا[۲] یکی از ادلّه و مؤیدات این مدعا است. لذا فرض الله عبارت است از موضوعی که دارای وجوب شده است به حکم پیامبر ولی معتمد بر حکم خدا مثل اینکه حاکمی به وزیر خودش میگوید دراین چند موضوع حکم کن و میداند که چه حکمی از وزیرش صادر میشود و علم به آن حکم مقتضی مشروعیت حکم وزیر میباشد. به این معنا که خداوند انشاء حکم را به پیامبر تفویض میکند چون علم مصلحت و مفسدهی مُنشأ پیامبر دارد و این معنای تشریع طولی است.
این نظریه (امام ره) با توحید در تشریع سازگاری ندارد.
[۲] . دلائل الإمامه , جلد۱ , صفحه۲۲۴