استاد محسن ملکی-جلسه۵۴: مختار در (محتوای قاعده لاضرر) (۱۳۹۷/۱۰/۰۸)
مختار در (محتوای قاعده لاضرر)
بیان مختار در این جهت متوقف است بر بحث از سه مقام:
الف) در مادّه ضرر، ب) هیئت إفرادی ضرر و ضرار، ج) هیئت مرکب از لاضرر و لاضرار
امّا مقام اول چون در ذیل فرمایش مرحوم آخوند کلمات لغویین و فقها ذکر شد و در نتایج کلام محقق اصفهانی مطرح گردید و تقابل بین نفع و ضرر از جهت تضاد و عدم و ملکه نسبی فرض شد و گفتیم بدین جهت میتواند تقابل بین این دو گاهی تضاد و گاهی عدم و ملکه باشد و امور مختلفی را در سنجش این تقابل لحاظ کردیم. ابتداءً تصویر تقابل و تضاد را به شکل دیگری ترسیم میکنیم آن گاه به مادّه ضرر و اضرار و ضِرار میپردازیم.
و آن این که: هر گاه در شیئی نقص و نفع طوری ملاحظه گردد که موقعیت آن شئ در نظر عرف، زمان و مکان با زیادت و نفع همراه گردد، به طوری که اگر در اجرائی شدن کلمه چه وضعی چه تکلیفی و چه عرفی بر آن موضوع زیادت و رشد تحقق پیدا نکند عنوان ضرر بر آن صادق است، در این صورت تقابل بین نفع و ضرر، عدم و ملکه است. و امّا هر گاه زیادت لا بشرط باشد مثل بعضی از معاملات که اگر سود در آن معامله حاصل نشد میگویند معامله نه سود داشت نه زیان، واسطه میخورد و تقابل، تقابل تضاد است و ثمره بین این دو اعتبار این است که در اعتبار اول ضرر صادق است ولی در اعتبار دوم ضرر صادق نیست و طبق اعتبار اول بعد از تدوین قاعده لاضرر حکم تکلیفی یا وضعی اول در هر موضوعی که عنوان ضرر به خاطر حکم صادق باشد رفع میگردد؛ زیرا قاعده یا حاکم است بر احکام اولیه یا وارد. و امّا طبق اعتبار دوم قاعده جاری نیست.
بعد از این تنقیح، کلمه ضرر را از جهت مادّه مورد بررسی قرار می دهیم، اکثر لغویین میگویند: ضرر به معنای نقص است و نقص را به این شکل معنا میکنند: شیئی که قرار بوده است دارای خصوصیاتی باشد لکن بعضی از خصوصیات در آن نیست، حال چه این نقصان در کم متّصل باشد(مثل ضیق در مکان) یا در کم منفصل باشد(مثل نقصان پولها و آنچه که شبیه پول فرض میشود از کالاها و اموال یا در کیف محسوس(مثل این که رنگ شیئی کاسته شود) و یا کیف غیرمحسوس(مثل بدحالی انسان بخاطر مرض) و یا نقصان در عین جوهری باشد(مثل نقص عضو) و یا در اعتبارات قانونی (مثل عدم مراعات حقوق دیگران) (همانند داستان ثمره) – با توجه به این توضیح بعضی از أقوال در لغت دارای أهمیتی خاص نمیباشند تا به آنها بپردازیم. مثلاً صاحب مفردات راغب میگوید: ضرر عبارت است از سوء حال یا ضیق. زیرا این أقوال معنای ضرر را بوسیله ذکر مصداق یا ذکر لازم بیان کردهاند چون ضیق، بدحالی و امثال آن از لوازم نقصان یا مصداق نقصان میباشد و باید با در نظر گرفتن معنای اولی ضرر که نقص است به صاحبان این أقوال گفت که تعریف شما از دو حالت خارج نیست: ۱- تعریف لازم است، ۲- اشتباه مفهوم، مصداق میباشد. [لذا مختار ما در انتخاب اولین واژه معادل با ضرر واژه نقص میباشد]
و همچنین بین ضرر و إضرار و ضرار قائل به تفصیل نمیشویم و میگوییم در هر سه کلمه مطلق نقصان معنای اصلی (ض ر ر) است نه اینکه قائل شویم به آنچه که حضرت امام قائل شده (در کتاب رسائل)[۱] که میفرماید: ضرر در ثلاثی مجرد و باب إفعال اختصاص به أموال و أنفس دارد امّا ضِرار در باب مفاعله اختصاص به تضییق، حرج و مشقت دارد. این فرمایش قابل دفاع نیست و شاهد بر بطلان این نظریه این است که قرآن کریم و همچنین در بعضی از روایات مطابق با این فرمایش نیست زیرا اصلاً ضرّ و ضرر در قرآن به معنای تضییق و حرج نیز استعمال شده همانطور که در نقص در اموال و أنفس به کاربرده شده؛ مثل آیه ۱۱۰ و ۱۱۱ سورهی آل عمران: که در مقام بیان حال اهل کتاب است: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[۲]
لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنْصَرُونَ [۳]» که مقصود از این ضرر در آیه طعن زدن و تهدید کردن است و این ضرر نه نقص مالی است و نه جانی و ثانیاً ضرار در قرآن به معنای نقص در اموال آمده است: مثل آیه ۱۲ سوره نساء: وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصِینَ بِهَا أَوْ دَیْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَیْنٍ وَإِنْ کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَهً أَوِ امْرَأَهٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصَى بِهَا أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ [۴]
که مقصود از غیر مضارّ در باب ارث و اموال میت میباشد که هم از نظر وصیت و هم توریث باید ضرر مالی به کسی وارد نشود. بنابراین فرمایش امام(ره) که فرمود: ضرر اختصاص به اموال و أنفس و ضرار به امور معنوی(مثل فشارهای روحی) مطابق با آیات قرآن نیست.
[۱] ص ۳۰
[۲] . سوره ۳, آیه ۱۱۰
[۳] . سوره ۳, آیه ۱۱۱
[۴] . سوره ۴, آیه ۱۲