استاد محسن ملکی-جلسه۲۹: ادامه فرمایش شیخ انصاری (۱۳۹۷/۰۸/۲۷)
ادامه فرمایش شیخ انصاری: وقد اُعترف فی الهدائق بأنّ اطلاق الشرط علی البیع کثیر فی الخبار { قوله قدّس سرّه و قد اعترف فی الحدائق بأنّ إطلاق الشّرط على البیع کثیر فی الأخبار}[۱]
بنابراین طبق نظریه شیخ انصاری شرط مشترک معنوی ( معنا واحد ولی الفاظ مختلف )،بین شرط ابتدایی و شرط ضمنی میباشد زیرا مفهوم هر دو الزام است حال این الزام یا التزام چه در ابتداء تحقق یابد یا در ضمن شرط دیگری که آن عقد است و در روایات شرط به معنای نذر و عهد و بیع استعمال شده است و نمیتواند مجاز باشد.
ادامه حرف شیخ: و قد یتجوز فی لفظ الشرط و اطلاق میشود بر مشروط (مثل خلق به معنای مخلوق) که در این صورت شرط به معنای مشروط عبارت است از چیزی که انسان آن چیز را بر خود لازم دانسته است و این در صورتی است که شرط به معنای مصدری باشد.
اما معنای دوم: ما یلزم من عدمه العدم
این معنا معنایی است اسمی و به تعبیر شیخ انصاری اسم جامد است و مصدر نمیباشد و فعل هیچ کسی واقع نمیشود آنگاه کل بحث شرط را به این شکل دستهبندی میکند و میگوید: شرط به دو معنا: ۱- عرفی و ۲- اصطلاحی تقسیم شده است که در ادامه شرط عرفی به دو قسم الف) إلزام و ب) إسم جامد تقسیم می شود و شرط اصطلاحی هم خود دو شق دارد: ۱- جمله ای که بعد از ادوات شرط قرار میگیرد (ان جاءک زید کذا و کذا) ۲- مایلزم من العدم العدم (این اصطلاح علم اصول ومعقول است)
آنچه در اطلاقات (استعمالات) عرفی معاملاتی بکار گرفته میشود یکی از دو معنای عرفی شرط است و هرگاه در استعمالات لفظ شرط آید و قرینه ای بر اراده ی معنای اول (الزام) وجود داشته باشد معنای مصدری را قصد میکنیم و اگر قرینهای به معنای جامد باشد معنای اسمی را و اگر قرینهای نباشد لفظ مجمل میباشد.[۲]
[۱] . هدایه الطالب الى اسرار المکاسب ط قدیم نویسنده : الشهیدی التبریزی، المیرزا فتاح جلد : ۳ صفحه : ۵۶۱
[۲] . مکاسب، ج۶، ص۱۳٫