استاد محسن ملکی ۱۳۹۷-۱۳۹۸

استاد محسن ملکی-جلسه۸: جمع بندی حکم (۱۳۹۷/۰۷/۱۰)

إن قلت (بیع أمه مبطل نکاح صاحبش است)

اگر بیع مبطل اجاره نیست پس چرا بیع أمه مبطل نکاح صاحب کنیز می­باشد مثلاً اگر شخصی کنیزی دارد و با او نکاح کرد و بعد ان را به شخص دیگری فروخت با خریدن آن شخص مشتری نکاح بین بایع و أمه منفسخ می­گردد، به همین شکل اجاره هم با عقد بیع باطل می­گردد. (قیاس)

قلت: این قیاس مع الفارق است چون نکاح جوازش مبتنی بر دو سبب است. ۱- ملک ۲- عقد

و این جواز  بالنسبۀ با ملک و عقد مانعه­الخلو می­باشد و به حکم آیه­ی شریفه هر ازدواجی از این دوحالت خارج نیست که یا بر اساس بیع و اشتراء شکل می­گیرد یا براساس عقد و از طرفی هم این دو مانعه­الجمع­اند (هم ملک هم عقد)

لذا وقتی که بایع با أمه براساس ملکیت ازدواج می­کند و با او مباشرت دارد یکی از اسباب نکاح را داراست و این سبب نکاح با فروش أمه به مشتری منتفی می­گردد و چون مالکیتش منتفی است. اما اجاره مانند نکاح نیست زیرا نیاز به ملکیت عین ندارد و تمام موضوع برای اجاره منفعت است نه ملکیت عین اما منفعت نکاح در أمه تمام موضوعش ملکیت عین است و منعدم شده است.

جمع بندی حکم

فتلخص مما ذکرنا کله که بیع عین مستاجره به غیر مستاجر و خود مستاجر هیچ منافاتی با بقاء اجاره ندارد به دو دلیل:   1- عدم وجود دلیل اجتهادی به بطلان  2- استصحاب بقاء

۳٫ ید مستأجر نسبت به عین مستأجره أمانی است

در متون فقهی آمده که عین در دست مستأجر امانت است و مستأجر ضامن تلف عین و یا معیوب شدن آن نیست مگر در فرض تعدی و تفریط.

دلایل بر این أمانت روایات است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ اَلْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اِسْتَأْجَرَ دَابَّهً فَأَعْطَاهَا غَیْرَهُ فَنَفَقَتْ مَا عَلَیْهِ فَقَالَ إِنْ کَانَ شَرَطَ أَنْ لاَ یَرْکَبَهَا غَیْرُهُ فَهُوَ ضَامِنٌ لَهَا وَ إِنْ لَمْ یُسَمِّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ.[۱]

بیان اقسام امانت[۲]

امانت بر دو قسم است: ۱- امانت مالکیه  2- امانت شرعیه

قسم اول (امانت مالکیه) خود بر دوقسم است:

الف: امانت عقدی مثل ودیعه که حقیقت ودیعه عبارت است از نائب گرفتن برای حفظ عین و هی الأمانه بالمعنی الاخص.

ب: امانت تسلیطیه هی امانته بمعنی الاعم این قسم استعمال می­شود برعین مستاجره و مرهونه و عاریه و المضارب بها.

قسم دوم که امانت شرعیه: در جایی است که سلطنت و سلطه بر مال فقط به حکم شرعی می­باشد مثل تسلیط ولی بر مال صغیر یا سلطنت حاکم شرع  بر لقطه یا مجهول المالک؛

عین مستاجره = امانت تسلیطیه

آنچه در مانحن فیه محل سخن است قسم دوم از امانت مالکیه است یعنی عین مستاجره امانت است از نوع مالکیت تسلیطی.


[۱]  الکافی  ,  جلد۵  ,  صفحه۲۹۱ 

 

دیدگاهتان را بنویسید