استاد محسن ملکی-جلسه۱۳: پول مثلی است یا قیمی؟(۱۳۹۶/۰۷/۱۸)
پول مثلی است یا قیمی؟
پول مالیت اثباتی دارد ولی کالا و خدمات مالیت ثبوتی دارند. یعنی پول در عالم ظاهر (معامله) مالیتش دیده میشود ولی کالا و خدمات مالیتشان ذاتی و ثبوتی است.
إنما الکلام در این است که مثلی است یا قیمی؟
تعریف مثلی:
شیخ در مکاسب می گوید: قد اختلف کلمات أصحابنا فی تعریف المثلی، فالشیخ و ابن زهره و ابن إدریس و المحقّق و تلمیذه و العلّامه و غیرهم قدّس اللّه أسرارهم، بل المشهور على ما حکی أنّه: ما یتساوى أجزاؤه من حیث القیمه.[۱]
علماء اسلام من العامه و الخاصه تمام همّ و غمّ ایشان تعریف مثلی بوده است و اگر مثلی تعریف شود تعریف قیمی خودش مشخص میشود.
مثلی یعنی چه؟ تعریف شیخ بیان شد مرحوم شیخ دو کلمه را توضیح میدهد: ۱) أجزاء ۲) تساوی؛ ایشان میفرماید: اجزاء یعنی اجزاء حقیقی یعنی یک حقیقت باشند یعنی گندم را وقتی نصف میکنیم هر نصفش با دیگری یک جزءاند نه دانهها، اجزاء یعنی حقیقتش.
یتساوی هم یعنی تساوی نسبی، به این معنا که وقتی اجزاء تقسیم میشود اجزاء ریز آن هم با هم تساوی دارند. ارزشی که برای قطعات گندمهای این طرف است با آن طرف یکی است. (از جهت ارزش یکی اند)
لذا شهید فرموده: مسکوکات (درهم و دینار) قیمیاند چون نصفهاش ارزش کل را ندارد. مثلاً یک درهم کامل ۱۰۰ تومان ولی دو تا نصفه یکی ۴۰ تومان و کل ما ینعدم التساوی بانکساره أو بتنصیفه فهو قیمی.
مرحوم شیخ میفرماید: این تعریف مشهور تأمل دارد جامع و مانع نیست مثلاً تطبیق به بعضی موارد نمیشود. اینکه بگویید گندم مطلقاً مثلی است حرف غلطی است چرا که انواع و اقسام گندم ممکن است اجزاء با اجزاء قیمتش فرق دارد. (دیمی ـ آبی) و میرود سراغ تعریف عام: مثلی عبارت است از کالایی که باکیل و وزن معامله میشود.
بیشترین اثر مثلی و قیمی بودن در ضمان است که در مکیل و موزون مثل داده میشود. ولی در عددی و موردی قیمت است. (البته این کلام نقد دارد)
تعریف دیگر: مثلی جایی است که سَلَم در آن جاری است پول را گرفته و جنس را بعداً میدهد.
شیخ میرسد به اینجا: این را بدان اولاً در طول فقاهت واژهای در کتاب و سنت به نام مثلی و قیمی ندیدهایم لذا حقیقت شرعیه و متشرعه در آن وجود ندارد حالا پس ما هستیم و عرف (عرف هر چه بگوید قبول است) تا زمانی که عرف کم بیاورد. عرف در قیمی بودن و مثلی بودن تصمیم میگیرد و در جای شک هم ذوق اجتهادی باید حرف بزند. یا باید به نفع مالک احتیاط کرد و مثلی را بدهند و یا اینکه برائت جاری شود و ضامن قیمت باشد.
[۱] . ج ۳