استاد محسن ملکی-جلسه۵۸: فصل دوم: ملتزم شدن به محتوی عقد قرض (۱۳۹۶/۱۰/۱۱)
فصل دوم: ملتزم شدن به محتوی عقد قرض
کلام ما در مقصد سوم (بیان ماهیّت جعل نقود در بانک) بود که فصولی باز شد. فصل اول راجع به قرضالحسنه بود. مقدماتی ذکر شد و در دو مقام بحث شد (اموال ذاتی و اموال اعتباری) که در مقام دوم زیاد مکث شد (معنای پول) که آیا قیمی است یا مثلی که گفتیم سه نظریه است. و بعد گفته شد قرضالحسنه به بانک یعنی دادن قدرت خرید به دیگری و نتیجه گرفتیم که تورم معقول میتواند در پول لحاظ شود و مقرض پس از مدتی تفاوت را از مقترض مطالبه کند.
لذا اگر مقرض شرط کند و بگوید: ای مقترض این پولها را به توی بانک (حقوقی) قرض میدهم که تو این پولها را به نیازمندان قرض بدهی، یقیناً شخصیت حقوقی بانک باید پولهای مأخوذه را در مسیر قرضالحسنه مصرف کند نه به مضاربه و … و وجه این سخن هم مشخص است که همان اوفوا بالعقود است.
لذا سزاوار است ما در دو مقام بحث کنیم: ۱- آنجایی است که مقرض هنگام إقراض، شرط قرضالحسنه کند هم در مبدأ و هم در امتداد (یعنی تو هم قرض بدی) ۲- جایی که مقرض این شرط را نکند بلکه هدفش إقراض به شخص حقیقی و یا حقوقی است تا او در به هر جهتی که میخواهد استفاده کند.
اما مقام اوّل: قرض مشروط به إقراض الحسنه
پولهایی که توسط مقرضین به بانک داده میشود بر اساس قرارداد مشروع به شرع و عرف باید در تمام مراحل در مورد قرض حسن بکار گرفته شوند والدلیل علی ذلک أدله عامّه عقود و ایقاعات اند که میگویند ۱- المؤمنون عند الشروطهم ۲- قرآن که میگوید اوفوا بالعقود ۳- عرف عقلا؛ء با این سه محور دلالی مقام اول حکمش معلوم است و نیاز به بحث ندارد.