استاد محسن ملکی-جلسه۵۳: تنبیهات (۱۳۹۶/۱۰/۰۴)
تنبیه ۱۳: حدیث دیگری در باب اسقاط اعتبار پول
حدیث دیگر از یونس
در باب صرف (قبلا روایت یونس در تنبیه۴ ذکر شد و این محقق هم به آن پرداخت) روایت دیگری مطرح است که گویا ظاهرش با روایت پولی یونس[۱] تنافی دارد و این حدیث دوم یونس که از امام رضا علیه السلام هم نقل شده: قال: کتبت إلى أبی الحسن الرضا علیه السّلام أنه کان لی على رجل دراهم و أن السلطان أسقط تلک الدراهم و جاءت دراهم أعلى من تلک الدراهم الأولى و لها الیوم وضیعه فأی شیء لی علیه الأولى التی أسقطها السلطان أو الدراهم التی أجازها السلطان فکتب علیه السّلام الدراهم الأولى.[۲]
استاد کلینی (محمد بن حسن بن ولید) و همچنین استاد صدوق طبق حکایتی که از ایشان وارد شده و صاحب وسائل هم اعتماد کرده بین این دو حدیث جمع کرده اند به اینکه زیرا معنای روایتی که میگوید بر عهده ی اوست درهمهای رایج و معروف؛ منظور خود پولهای رایج است و امّا روایتی که میگوید درهمهای گذشته بر ذمّهی اوست مقصود وزن درهمهاست به طوری که در داد و ستدی که اتفاق افتاده است مسئلهی وزن درهم مطرح بوده لذا امام فرمود همان درهمهای گذشته بر ذمّهی توست و امّا آنجایی که میگوید درهمهای رایج بحث وزن درهمها مطرح نیست لذا پول رایج موضوعیت مییابد. [۳]
آنگاه محقق جواهری همین مطلب را که در وسائل آمده میپذیرد لکن در پایان مطلب بر پولهای رایج فعلی منطبق مینماید.
أقول
پذیرش توجیه استاد کلینی و صدوق راه جمعی است بیان این دو، و از این جهت میشود قابل قبول باشد لکن انطباقش بر اسکناسهای امروزی وجهی ندارد چون وزن درهم و دینارها که در یکی از دو روایت ملحوظ شده موضوعیت دارد و این موضوع در اسکناس سالبهی به انتفاع موضوع میباشد.
و کیف کان آن محقق معاصر از این دو حدیث برداشت کرده با توضیحی که میدهد تقویت مختار ما در باب پول است امّا علیرغم چنین بیانی که مختار ما را تقویت میکند در پایان به سؤالی جواب میدهد که با همین توضیحاتش سازگار نیست.
سوال: محاسبه مهریه به نرخ روز
سؤال: اگر زنی به عقد مردی درآید با مهریهی ۱۰۰ تومان و ۳۰ سال از این عقد بگذرد آنگاه زوج بخواهد این زن را طلاق دهد و بر اساس شرع مهریه را باید بپردازد آیا همان ۱۰۰ تومان ۳۰ سال قبل را باید بدهند؟ یا معادلش را در عصر فعلی؟
پاسخ جناب جواهری
ایشان جواب میدهد قد یُقال: بعضی اینطور گفتهاند واجب است قدرت خرید ۱۰۰ تومان داده شود چون پول ایرانی مقصود بالذات نیست یعنی مانند گندم و جو …. نیست پس زوج ملزم میشود به پرداخت قدرت خرید؛ لکن نقول: عرف و سیرهی عقلاء حکم میکند که پول اسکناس خودش قیمت دارد و این قیمت از اعتبار عرفی گرفته شد، تا جایی ارزشمند است که امروزه طلا و نقره را با اسکناس میسنجند ((فقد سقطت قیمتها و بقیت عرضیتها (پول کالا شده)) پس منظور و مقصود در نزد متعاقدین در جریان مهریه (زن و شوهر) نفس اسکناس میباشد بما لها من قیمه اعتباریّه. پس دنانیر ورقی مثل گندم و جو است إذ هی المقصوده بالذات. فعلی هذا فالّذی یجب علی الرجل أن یدفع عین المسمّی (۱۰۰ تومان).
أقول
أتعجّب من کلمات هذا المحقق. چگونه بین سخن خودش که میگوید المقصود هو نفس الأوراق بما لها من قیمه اعتباریّه و بین و سخن خودش در جای دیگر که میگوید فتکون الدنانیر الورقیه کالأرز. (مثل کالا هستند) إذ هی مقصوده بالذات جمع میکند.
[۱] محمد بن یعقوب ، عن علی بن إبراهیم ، عن محمد بن عیسى ، عن یونس بن عبدالرحمن قال کتبت إلى الرضا علیهالسلام ان لی على رجل ثلاثه آلاف درهم ، وکانت تلک الدراهم تنفق بین الناس تلک الایام ، ولیست تنفق الیوم ، فلی علیه تلک الدراهم بأعیانها ، أو ما ینفق الیوم بین الناس؟ قال : فکتب إلیَّ : لک أن تأخذ منه ما ینفق بین الناس کما أعطیته ما ینفق بین الناس. کافی ج ۵ ص ۲۵۲
[۲] وسائل ج ۱۲ ص ۴۸۸ ؛ التهذیب ،۱/۱۱۳/۱۱۷/۷ الصفار عن العبیدی عن الفقیه ،۳۷۱۶/۱۹۱/۳
[۳] . فقه معاصر ج ۱ ص ۴۱۳