استاد محسن ملکی-جلسه۱۷: نسبت ملک و حق با هم؟ (۱۳۹۶/۰۷/۲۵)
نسبت ملک و حق با هم؟
کلمات فقهاء در این بحث مختلف است.
نهج الفقاهه (حکیم) ، حاشیه مکاسب (یزدی و آخوند) کلمات شیخ در مکاسب
حق در لغت به معنای ثابت است.
حق در اصطلاح فقه: عبارت است از یک نوع سلطنت، که شارع یا عرف آن را اعتبار میکند که متعلقش یا عین است یا کار است، طبق این نگاه حق یک امر اعتباری است (سلطه انسان نسبت به شیء یا کاری) بر این اساس حق نوعی از ملکیت است به تعبیر مرحوم حکیم ملکیت مضعفه (ضعیف شده) که به وسیله عرف و شرع ساخته میشود.
معنای دیگر فرمایش امام خمینی ره است که حق عبارت است از حکم وضعی اعتباری، که یا از طرف شارع صادر میشود یا از طرف عرف. لذا بین حق و ملک تباین است. چون حق از سنخ حکم است و ملک از سنخ سلطنت.
مرحوم حکیم میفرماید ملک است ولی با این خصوصیات: فرق ملک حقیقی قوی با حق اینجا این است که ملک قوی نیاز به اطراف ندارد یعنی ملکیت قابل تصور است ولو شیی در خارج موجود نباشد. ولی حق یک ملکیت فانی است مثل حق قصاص که ستگی دارد به جانی مجنی علیه و جنایت. چون اگر جانی مرد حق تمام میشود و یا مثل حق خیار.
بیان دیگر: نمیتوانیم بین ماهیت حق و ماهیت ملک تفاوت قائل شویم. حق و ملک هر دو سلطنت هستند فقط تفاوت در آثار است. حق قابل اسقاط است ولی ملک قابل اسقاط نیست. (ولی در ملک رفع ید باید بشود)
پس حق نوعی از ملکیت است ولی ضعیفتر که آثار این دو هم با یکدیگر قدری تفاوت دارند و حتی گاهی هم در بعضی مصادیق مثل هم هستند.
نسبت بین حق و ملک به حسب آثار عموم و خصوص منوجه است. گاهی احکام همدیگر را دارند. ولی از جهت ماهیتی نمیشود فرق صحیح و دقیقی بیان کرد.