استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۱۰۱:ربا(۱۳۹۷/۰۱/۱۵)

اقوال فقهاء شیعه را بررسی کردیم ما قائل به کراهت بیع نسیه کالا به کالا شدیم به صورت مطلق.

احادیث اهل سنت [۱]

اقوال و روایات عامه می تواند قرینه ای بر فهم روایات خودمان باشد و لذا بر فقیه فحص در این روایات هم لازم است. بسیاری از اوقات روایات معصومین ع ناظر به روایات اهل سنت بوده است.

در روایات خودمان قرائنی بر تقیه وجود داشت مثل فخططت علی النسیه

جامع الاصول فی احادیث الرسول ص جلد اول چاپ دار الفکر. ابن اثیر جزری مربوط به قرن هفتم است و روایات صحاح اهل سنت را تجمیع کرده است.

فصل اول: تحریم ربا

عبد الله بن مسعود: لعن رسول الله آکل الربا و موکله

یکی از راه های کشف حکم آثار آن است. وقتی بر فعلی لعن صورت گرفت طبع اولیه آن حرمت است. لعن به دلالت مطابقی دلالت بر حرمت نمی کند بلکه به دلالت التزامی است.

البته این به طبع اولیه است ولی در مواردی داریم که قرینه وجود دارد که حرمت نیست و لفظ لعن وجود دارد.

ابوهریره: الربا سبعون حوبا (گناه) ایسرها ان ینکح الرجل اُمَّه

این مضمون در روایات ما هم بود.

عمر: ان آخر ما نزلت، آیه الربا و ان رسول الله ص قبض و لم یفسر لنا (یعنی آیه ربا از آخرین آیات بود و پیامبرص فوت کردند و این آیه را برای ما تفسیر نکرد)

پس اصل حرمت مورد اتفاق سنی و شیعه است.

فصل دوم: فرع اول: مکیل و موزون

عمر: قال رسول الله ص الذهب بالورق ربا الا الهاء و الهاء و البر بالبر ربا الا الهاء بالهاء و الشعیر بالشعیر ربا الا الهاء بالهاء التمر بالتمر ربا الا الهاء بالهاء

“الا الهاء بالهاء” را خودشان تفسیر می کنند به بیع نقدی. یعنی بیع نقدی جایز است ولی نسیه جایز نیست. در این روایت، تفاضل فرض نشده است.

روایت دیگر قرینه ای دارد که مراد از هاء به هاء، بیع نقدی است. شخصی می خواسته است سکه را تبدیل کند. دینار را داده است ولی سکه ها را نگرفته بوده است و شخصی گفته است که باید بایستید تا سکه ها هم گرفته شود چون من شنیدم که قال رسول الله ص الذهب بالورق ربا الا الهاء و الهاء. این خودش قرینه است که بیع نقدی و یدا بید مراد است.

از این روایات برداشت می شود که بیع دو جنس متماثل به صورت نسیه جایز نیست. حتی بدون تفاضل.

ابی سعید خدری: کنا نرزق تمر الجمر علی عهد رسول الله ص فهو الخلط من التمر فکنا نبیع الساعین بالساع.

تمر جمر خرمای مخلوط بوده است که بد و خوب در آن بوده است که ما در بیع آن، دو ساع می دادیم و یک ساع از تمر دیگر می گرفتیم.

خبر به پیامبرص رسید و ایشان فرمود: لاساعین تمرا بالساع و لا ساعین حنطه بالساع و لا درهما بدرهمین

معامله در این روایات، بیع نقد است چون نسیه نیاز به بیان دارد. به لحاظ جنس هم متحدند چون همه خرما است و تفاضل هم هست و پیامبر ص نهی کردند و ظهور نهی در حرمت است.

سخن از ربا نبود ولی ظهور انصرافی در ربا دارد.

بلال: من این هذا فقال بلال

بلال برای پیامبر ص خرمای خوبی آورد و حضرت ص فرمود این را از کجا آوردی؟ بلال گفت خرمای ردیء داشتیم و دو ساع به یک ساع گرفتیم. حضرت ص فرمود: وای این عین ربا است این کار را نکن.

بیع نقدی بوده است و هم جنس واحد بوده است و هم با تفاضل بوده است. خصوصیت این روایت این است که حرمت را فرمودند و گفتند این معامله ربا است و این روایت می تواند مفسر حرمت در روایات دیگر هم باشد.

سپس پیامبرص فرمودند در این موارد خرمای بد را بفروش و سپس خرمای خوب را بخر یعنی دو معامله باشد پس مشکله در معامله کالا به کالا است.

روایت دیگر: سالت ابن عمر و ابن عباس عن الصرف (بیع دره و دینار) و آن ها گفتند اشکال ندارد و از ابی سعید خدری پرسیدم او گفت اگر با زیاده باشد اشکال دارد و من اعتراض کردم که ابن عمر و ابن عباس چنین گفتند. ابی سعید گفت من چیزی نگفتم الا آن چه از رسول الله ص شنیدم. ابی سعید می گوید کسی خرمای خوب نزد حضرت ص آوردند و حضرت فرمود از کجا آوردی؟ گفت دو ساع خرمای بد دادم و یک ساع خرمای خوب گرفتم فقال رسول الله ص ویلک اربیت و سپس راه حل دو معامله را دادند.

ابی سعید بعد نقل این جریان می گوید وقتی در خرما ربا است قطعا در درهم و دینار به طریق اولی ربا است.

پس اهل سنت در این که اگر جنس واحد باشد و با تفاضل باشد در بیع نقدی جایز نیست با ما موافق اند.

در این روایات شعیر به شعیر بود و حنطه به حنطه پس روایات ما که می گفتند شعیر به حنطه آنها نمی شود که حمل بر تقیه شوند.

در روایت دیگری راوی می گوید در معامله درهم و دینار از ابن عباس پرسیدم او گفت آیا به صورت نقدی است؟ قلت نعم فقال لاباس فاخبرت اباسعید و ابی سعید جریان تمر را دوباره این جا هم نقل کرد.

این جا خصوص بیع صرف و تعدی از آن نمی شود کرد.

روایت دیگر: … فقال ابوسعید سالته فقلت … کل ذلک لا اقول … اسامه بن زید اخبرنی انه قال رسول الله ص لا ربا الا فی النسیه

این نبوی مشهور است که ربا در نسیه است و در نقد نیست.

این انحصار ربا در نسیه با روایات قبل که خواندیم مثل همین جریان تمر و … نمی سازد چون آنها نقدی بود.

اما در این حد دلالت دارد که در نسیه هم ربا وجود دارد.

نکته

برخی بیع نسیه را مطلقا باطل دانستند چون اگر یک کیلو گندم به یک کیلو گندم بیع کردید ولی یک طرف با مهلت است و نسیه است. این اجل زیاده محسوب می شود. گویا کمتر از یک کیلو داده ای.

حال سوال ایجاد می شود که یک کیلو نسیه به نهصد گرم نقد درست است؟

برخی اجل را زیاده نمی دانند و لذا می گویند نسیه زمانی ربا است که یک کیلو به نهصد باشد یعنی دقیقا همین مورد سوال فوق از نظر آن ها ربا است.

نکته

ما معتقد شدیم ربای معاوضی تعبدی است چون بنای معامله و بیع بر سود است. اما در قرض چون قرض الحسنه است و عملیاتی خیرخواهانه است ممکن است بگوییم شارع می خواهد راه هر گونه سودی را ببندد.

روایتی در کافی داریم:

۷- عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی رَأَیْتُ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ ذَکَرَ الرِّبَا فِی غَیْرِ آیَهٍ وَ کَرَّرَهُ فَقَالَ أَ وَ تَدْرِی لِمَ ذَاکَ قُلْتُ لَا قَالَ لِئَلَّا یَمْتَنِعَ النَّاسُ مِنِ‏ اصْطِنَاعِ‏ الْمَعْرُوفِ‏.

البته سود اضعافا مضاعفه هم در قرض الحسنه ظلم است و قابل توجیه عقلایی است غیر از تعلیلی که در این روایت آمده است اما سود عادی کاملا عقلایی است اما بخاطر جا افتادن عملی خیرخواهانه راه سود بسته شده است ولو سود کم و عادی.


[۱] . ابن اثیر، مبارک بن محمد؛ جامع الاصول فی احادیث الرسول ص، جلد۱٫

دیدگاهتان را بنویسید