استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۹۶:ربا(۱۳۹۶/۱۲/۲۱)

جمع بندی

گروه۱: جواز بیع با تفاضل در معدودات به دلالت التزامی

ح۱ب۶ ابواب الربا: صحیحه زراره

عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَکُونُ الرِّبَا إِلَّا فِیمَا یُکَالُ أَوْ یُوزَنُ.

لایکون الربا یعنی یا ربای شرعی بر آن صادق نیست و یا حکم ربا در آن نیست پس حرمت ندارد.

ح۳ب۶ ابواب الربا: موثقه عبید بن زراره

عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ لَا یَکُونُ الرِّبَا إِلَّا فِیمَا یُکَالُ أَوْ یُوزَنُ.

گروه۲: جواز بیع با تفاضل در معدودات به دلالت مطابقی

ح۱ب۱۶ ابواب الربا: موثقه منصور بن حازم

عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّاهِ بِالشَّاتَیْنِ وَ الْبَیْضَهِ بِالْبَیْضَتَیْنِ‏ قَالَ لَا بَأْسَ مَا لَمْ یَکُنْ کَیْلًا أَوْ وَزْنا

لا باس نص در عدم حرمت است.

ح۳ب۱۶ ابواب الربا: موثقه منصور بن حازم

عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَیْضَهِ بِالْبَیْضَتَیْنِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ الثَّوْبِ بِالثَّوْبَیْنِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ الْفَرَسِ بِالْفَرَسَیْنِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ ثُمَّ قَالَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ یُکَالُ أَوْ یُوزَنُ فَلَا یَصْلُحُ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ إِذَا کَانَ مِنْ جِنْسٍ وَاحِدٍ فَإِذَا کَانَ لَا یُکَالُ وَ لَا یُوزَنُ فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَیْنِ بِوَاحِدٍ.

عبارت “فَإِذَا کَانَ لَا یُکَالُ وَ لَا یُوزَنُ فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَیْنِ بِوَاحِدٍ” به منطوق و مدلول مطابقی دلالت بر جواز در غیر مکیل و موزون دارد یعنی معدودات و یا متری و … جایز است.

البته صدر روایت هم دلالت دارد سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَیْضَهِ بِالْبَیْضَتَیْنِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ

این روایت هم سندا درست است و هم دلالتا روشن است و هم عمومیت دارد و یک قاعده عمومی گفته اند.

ح۶ب ۱۷ ابواب الربا: عبد الرحمن بن ابی عبد الله

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْعَبْدِ بِالْعَبْدَیْنِ وَ الْعَبْدِ بِالْعَبْدِ وَ الدَّرَاهِمِ قَالَ لَا بَأْسَ بِالْحَیَوَانِ کُلِّهِ یَداً بِیَدٍ.

این روایت در مورد حیوان است و عمومیت روایت قبل را ندارد ولی عمومیتش از روایت دیگر باز بیشتر است در این روایت، حیوان بر عبد تطبیق شده است و سپس قاعده کلی در حیوان گفته شده است ولی این که حیوان به صورت کلی، معدود باشد معلوم نیست چون مثلا گوسفند را با وزن بیع می کنند. پس قدرمتیقن از این جواز در حیوان، آن چه است که مکیل و موزون نباشد.

ح۴ب۱۶

عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالثَّوْبِ بِالثَّوْبَیْنِ.

ح۴ب۱۷

عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْبَعِیرُ بِالْبَعِیرَیْنِ وَ الدَّابَّهُ بِالدَّابَّتَیْنِ یَداً بِیَدٍ لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ.

ح۶ب۱۶: خبر سمله

سلمه مجهول است.

عَنْ سَلَمَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ ع‏ أَنَّهُ کَسَا النَّاسَ بِالْعِرَاقِ وَ کَانَ فِی الْکِسْوَهِ حُلَّهٌ جَیِّدَهٌ قَالَ فَسَأَلَهَا إِیَّاهُ الْحُسَیْنُ ع فَأَبَى فَقَالَ الْحُسَیْنُ أَنَا أُعْطِیکَ مَکَانَهَا حُلَّتَیْنِ فَأَبَى فَلَمْ یَزَلْ یُعْطِیهِ حَتَّى بَلَغَ خَمْساً فَأَخَذَهَا مِنْهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ الْحُلَّهَ وَ جَعَلَ الْحُلَلَ فِی حَجْرِهِ وَ قَالَ لآَخُذَنَّ خَمْسَهً بِوَاحِدَهٍ.

این ها موردی است و از همه عامتر همان روایتی بود که قاعده داد. (ح۳ب۱۶ ابواب الربا: موثقه منصور بن حازم)

ح۳ب۱۷

۲۳۳۷۴- ۳- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِمُعَاوَضَهِ الْمَتَاعِ مَا لَمْ یَکُنْ کَیْلًا وَ لَا وَزْناً.

در این روایت بحث تفاضل مطرح نیست و مفید در بحث نیست.

الا این که بگوییم این روایت همان روایت ۳ب۱۳ است که در صدر روایت قرینه ای بر تفاضل وجود داشت.

ح۳ب۱۳

۲۳۳۴۵- ۳- وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ قَالَ: الْکَیْلُ یَجْرِی مَجْرًى وَاحِداً قَالَ وَ یُکْرَهُ قَفِیزُ لَوْزٍ بِقَفِیزَیْنِ وَ قَفِیزُ تَمْرٍ بِقَفِیزَیْنِ وَ لَکِنْ صَاعُ حِنْطَهٍ بِصَاعَیْنِ تَمْرٍ وَ صَاعُ تَمْرٍ بِصَاعَیْنِ زَبِیبٍ إِذَا اخْتَلَفَ هَذَا وَ الْفَاکِهَهُ الْیَابِسَهُ تَجْرِی‏ مَجْرًى وَاحِداً وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِمُعَاوَضَهِ الْمَتَاعِ مَا لَمْ یَکُنْ کَیْلًا أَوْ لَا وَزْناً

به نظر می رسد این دو یک روایت هستند.

پس در روایات، روایات خاص و موردی در مورد ثوب و … است و برخی روایات کلی حیوان داشت یا کلی ثوب و برخی روایت، قاعده کلی داشت که قوی ترین روایت در این باب بود.

گروه۳: عدم جواز بیع با تفاضل در معدودات

ح۷ب۱۶: صحیحه محمد بن مسلم

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الثَّوْبَیْنِ الرَّدِیئَیْنِ بِالثَّوْبِ الْمُرْتَفِعِ وَ الْبَعِیرِ بِالْبَعِیرَیْنِ وَ الدَّابَّهِ بِالدَّابَّتَیْنِ فَقَالَ کَرِهَ ذَلِکَ عَلِیٌّ ع فَنَحْنُ نَکْرَهُهُ إِلَّا أَنْ یَخْتَلِفَ الصِّنْفَانِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ أَوْ أَحَدِهِنَّ فِی هَذَا الْبَابِ قَالَ نَعَمْ نَکْرَهُهُ.

ثوب قطعا وزنی و مکیل نیست و روایت می گوید حرام است. چون گفتیم این روایت دال بر حرمت است و کراهت به معنای حرام است به قرینه صدر که کره ذلک علی ع.

ح۱۶ب۱۷: روایت ابن مسکان

عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَقُولُ عَارِضْنِی‏ بِفَرَسِی وَ فَرَسِکَ وَ أَزِیدَکَ قَالَ لَا یَصْلُحُ وَ لَکِنْ یَقُولُ أَعْطِنِی فَرَسَکَ بِکَذَا وَ کَذَا وَ أُعْطِیکَ فَرَسِی بِکَذَا وَ کَذَا.

لایصلح می تواند دلالت بر حرمت داشته باشد.

ولکن یقول جمله خبریه در مقام انشاء است ظهور در وجوب دارد.

حل تعارض بین گروه۱و۲ و گروه۳

گروه۱و۲ هم از نظر تعداد بیشتر بودند و هم سندا قوی تر بودند و هم دلالتا روشن تر بودند.

لایصلح و کره در این دو روایت، دلالتشان ضعیف بود. لایصلح ظهور در حرمت ندارد یا ضعیف است و نیز کره؛ اما لا باس در گروه۱و۲ نص در عدم حرمت است و بخاطر آن از ظهور لایصلح و کره رفع ید می کنیم و حمل بر کراهت می توان بشود.

نتیجه بحث حرمت

نظریه مشهور مبنی بر جواز در معدودات درست است. البته برخی از فقهاء قائل به حرمت شدند.

بحث کراهت

اصل جواز اثبات شد و البته ممکن است بگوییم مکروه است.

یعنی روایت ابن مسکان و محمد بن مسلم که لایصلح و کره داشتند بخاطر لا باس تصرف شد پس باید حمل بر کراهت شود.

بررسی روایت ابن مسکان

روایت ابن مسکان در خصوص فرس بود و می توان الغاء خصوصیت کرد و تعدی کنیم به مطلق حیوان ولی این که از آن به مطلق معدودات تعدی کنیم سخت است. در روایتی هم داشتیم که “لاباس بالحیوان کله” و این یعنی شاید حیوان خصوصیتی داشته باشد. مضافا که شاید جهالت در حیوان بیشتر باشد تا مثل ثوب.

ذیل روایت “و ازیدک” دارد و ممکن است زیاده حیوان نباشد و دراهم باشد.

بررسی روایت محمد بن مسلم

پس از روایت ابن مسکان کراهت عام فهمیده نشد اما صحیحه محمد بن مسلم ثوب و بعیر و دابه داشت و لذا می تواند دلالت بر کراهت کلی داشته باشد ولی در این روایت “الا ان یختلف الصنفان” دارد که این یعنی اگر مختلف بودند کراهت نیست.

نتیجه بحث کراهت

اگر اتحاد جنس باشد، جایز و مکروه است به صورت کلی چه حیوان و چه غیر حیوان مثل ثوب و اما اگر اختلاف جنس باشد، مباح است و مکروه هم نیست.

سوال

در روایت محمد بن مسلم کره ذلک علی ع داشت و این یعنی سنت حضرت امیر ع این بوده است ما می گوییم رفتار ائمه ع کاشف از سنت پیامبر ص است ولی این جا امام ع می فرماید سنت علی ع است و اگر پیامبر ص مکروه می داشتند حضرت ع باید می گفتند کره ذلک رسول الله ص.

جواب

برخی از این موارد یعنی در زمان علی ع رخ داد و حضرت ع واکنش نشان دادند و این اتفاق در زمان حضرت رسول ص سابقه نداشت. حضرت علی ع از کجا می دانستند؟ از حضرت رسول ص.

مکررا در کتب مختلف گفته می شود مصادر تشریع کتاب و سنت رسول و عقل است پس چرا شما به سنت ائمه ع استناد می کنید که جواب هایی دارد:

جواب۱: سنت ائمه ع کاشف از سنت حضرت رسول ص است چون حضرت رسول ص به امام علی ع معارفی را گفتند که به کسی دیگر نگفتند که حضرت علی ع می فرماید “علمنی الف باب”

جواب۲: ما معتقدیم سنت ائمه ع خودشان موضوعیت دارند و منبع بیان شریعت هستند و لو شارع نباشند که ما تشریع ائمه ع را قبول نداریم.

دیدگاهتان را بنویسید