استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۹۵:ربا(۱۳۹۶/۱۲/۲۰)

۲۳۳۸۵- ۱۴- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ وَ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ ثَابِتِ بْنِ شُرَیْحٍ عَنْ زِیَادٍ أَبِی غِیَاثٍ‏ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ مَا کَانَ مِنْ طَعَامٍ مُخْتَلِفٍ أَوْ مَتَاعٍ أَوْ شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ مُتَفَاضِلًا فَلَا بَأْسَ بِهِ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ یَداً بِیَدٍ فَأَمَّا نَسِیئَهً فَلَا یَصْلُحُ. [۱]

سند

حسن بن محمد بن سماعه: واقفی ثقه

روایت موثقه است.

دلالت

  1. بیع به تفاضل در طعامی که اختلاف به لحاظ جنس و نوع دارند در معامله نقدی اشکالی ندارد. “لا باس” صریح در عدم حرمت است.
  2. در روایت ندارد که طعام مختلف کیلی است یا وزنی ولی چون اتحاد در جنس ندارند وزنی و کیلی هم باشند باز هم اشکال نداشت.
  3. در مورد طعام، تعبیر مختلف وجود دارد ولی در مورد متاع گفتند “او متاع” و صفت مختلف ذکر نشده است.

احتمال۱: مختلف در متاع هم گویا ذکر شده است یعنی او متاع مختلف یا شیء مختلف.

احتمال۲: متاع و شیء کنایه از اشیائی هستند که وزنی و کیلی نیستند و مثلا معدود اند و لذا اشکالی در تفاضل آن نیست.

  • این روایت در مورد نسیه تصریح دارد بر خلاف روایات قبل که می گفتند یدا بید اشکال ندارد که صحبت از مفهوم آن بود که اثبات مفهومش سخت بود ولی این جا تصریح دارد که نسیه اشکال دارد.

نکته کبروی: ممکن است همین که امام ع در این روایت مفهوم “یدا بید” را ذکر کرده است قرینه باشد بر این که تمام روایات با این تعبیر، مفهوم دارد البته در همین بحث. چون گفتیم که اگر قرینه بر مفهوم باشد مفهوم پذیرفته است ولو به صورت کلی، مفهوم هم برای آن ترکیب ثابت نباشد.

  • لایصلح در موارد غیر حرمت کثیرا استعمال شده است یا ظهور در حرمت ندارد و یا اگر ظهور هم دارد بسیار ضعیف است و به ادنی قرینه می توان از آن رفع ید کرد.

۲۳۳۸۶- ۱۵- وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَهَ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ بَیْعِ الْحَیَوَانِ اثْنَیْنِ بِوَاحِدٍ فَقَالَ إِذَا سَمَّیْتَ الثَّمَنَ فَلَا بَأْسَ. [۲]

سند

همه ثقه اند.

دلالت

  1. این جا تصریح به بیع دارد. بسیاری از روایات قبل تصریح به بیع نداشت البته گفتیم ظهورشان در بیع است ولی این روایت تصریح به بیع دارد.
  2. آیا این روایت شامل بیع نسیه می شود که اشکال ندارد. یعنی آیا بیع اطلاق دارد و شامل نقد و نسیه و … می شود؟ خیر چون ظهور انصرافی در بیع نقد دارد.
  3. ۳٫        “اذا سمیت” یعنی جهالت در بیع نباشد.
  4. اگر مراد بیع نقدی است “اذا سمیت الثمن” چیست؟ در بیع نقد که دو طرف معامله حاضر است و تسمیه ندارد. تسمیه در بیع نسیه است.

احتمال۱: یکی به دو تا گفتید باید خصوصیات یکی و دو تا مشخص شود. در بیع نقدی هم گاهی کلی است و باید معین باشد تا هنگام تحویل نزاعی نشود.

احتمال۲: اذا سمیت الثمن اشاره به حکم نسیه هم هست یعنی در نقد که دو طرف معامله را می بینی و اگر نسیه بود، باید تسمیه باشد. پس نسیه هم جایز است به شرط عدم جهالت که در روایت دیگر داشتیم که نسیه اشکال ندارد “اذا وصفتهما”

در این صورت، این “اذا سمیت الثمن” قرینه است بر این که مراد از بیع الحیوان مطلق است و شامل نقد و نسیه می شود. سائل از مطلق بیع پرسید و امام ع جواب داد اگر نسیه باشد تسمیه لازم دارد و این یعنی اگر نقدی بود بدون تسمیه جایز است. 

به نظر ما احتمال دوم ظاهر روایت است چون در احتمال اول شما می گویید در بیع نقدی تذکر داده شده است که ثمن باید تسمیه شود. درحالیکه تسمیه مثمن هم لازم است ثمن خصوصیتی ندارد ولی در بیع نسیه، ثمن خصوصیت دارد که حالّ نیست و موجل است ولی مثمنش حال است.

البته ثمن بر ثمن و مثمن اطلاق شده است ولی ظهور در خصوص ثمن است.

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مِثْلَهُ‏.

۲۳۳۸۷- ۱۶- وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَقُولُ عَارِضْنِی‏ بِفَرَسِی وَ فَرَسِکَ وَ أَزِیدَکَ قَالَ لَا یَصْلُحُ وَ لَکِنْ یَقُولُ أَعْطِنِی فَرَسَکَ بِکَذَا وَ کَذَا وَ أُعْطِیکَ فَرَسِی بِکَذَا وَ کَذَا. [۳]

سند

صحیحه

دلالت

  1. اسبت را با اسب من معاوضه کن و چیزی را من سر می دهم. اسب قطعا عددی است یعنی معامله دو شیء عددی با تفاضل اشکال دارد.

کسانی که ربا را در معدود هم قائل هستند به مثل این روایت استناد می کنند که صحیحه هم هست.

  • ۲٫        “لایصلح” ظهور در کراهت دارد و یا ظهور در حرمتش بسیار ضعیف است.

۲۳۳۸۸- ۱۷- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَیَوَانِ بِالْحَیَوَانِ بِنَسِیئَهٍ وَ زِیَادَهِ دَرَاهِمَ یَنْقُدُ الدَّرَاهِمَ وَ یُؤَخِّرُ الْحَیَوَانَ قَالَ إِذَا تَرَاضَیَا فَلَا بَأْسَ. [۴]

سند

عبد الله بن الحسن: مجهول

دلالت

  1. نسیه حیوان به حیوان با تفاضل چگونه است؟ حضرت ع فرمودند با تراضی مشکلی ندارد.
  2. سوال۱: این حیوان اسب و بقر و گوسفند و … است معلوم نیست. گوسفند وزنی است ولی اسب عددی است.
  3. سوال۲: مقصود گاو با گاو است یا گاو با اسب مثلا؟ ممکن است بگوییم که عبارت “و زیاده” قرینه است بر این که دو حیوان از یک جنس بودند نه از دو جنس مختلف و الا اگر اتحادی نباشد مثلا گاو با گوسفند باشد که اختلاف دارند و ذکر زیاده معنا ندارد.

ولی به نظر ما روایت از جهت هر دو سوال ساکت است.

  • پول را الان می گیرید و حیوان را بعدا می گیرید یعنی بخشی از ثمن نقد است و بخشی نسیه است.

پس در بیع نسیه گفتند اشکال ندارد البته موقوف بر تراضی.

  • “اذا تراضیا” در همه عقود هست. وجه تذکر آن در این جا چیست؟

“اذا تراضیا” یعنی حواس طرفین باشد که مثلا وقتی نسیه است و او می گوید بعدا تحویل می دهم زمانش مشخص است یعنی نکاتی که ممکن است از آن غفلت شود را توجه دارند و راضی هستند.

وَ رَوَاهُ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِی کِتَابِهِ‏

أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا یَدُلُّ عَلَى ذَلِکَ‏ وَ یَأْتِی مَا یَدُلُّ عَلَیْهِ‏.

تمام روایات را ذیل شرط دوم حرمت ربای معاوضی خواندیم. شرط دوم این بود که طرفین مکیل و موزون باشد ولی برخی معدود را هم ملحق کردند.

نکته

مقصود از مکیل و موزون یعنی هر دو طرفش مکیل باشد یا هر دو طرفش موزون باشد اما اگر یک طرف مکیل باشد و یک طرف، موزون باشد مشکلی ندارد یا یک طرف معدود باشد و یک طرف موزون و یا مکیل مشکلی ندارد.

جمع بندی

گروه۱: عدم جواز بیع به تفاضل در مکیل و موزون

دسته۱: انحصار حرمت در مکیل و موزون

این دسته، به دلالت التزامی دلالت بر جواز در معدودات می کند.

دسته۲: روایاتی که دلالت بر انحصار ندارد و تنها حرمت را در مکیل و موزون اثبات می کند.


[۱] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۲] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۳] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۴] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

دیدگاهتان را بنویسید