استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۹۴:ربا(۱۳۹۶/۱۲/۱۹)

ادامه روایات باب۱۷ ابواب الربا

ادامه روایت۸

گفتیم این که “نسیتا” فرمودند تقیه است یا این که گفتند “نسیه” را خط بزن تقیه بوده است وجوهی را بیان کردیم. ما گفته ایم که تقیه امام صادق ع از ابوحنیفه معنا ندارد چون فقیه بزرگی نبوده است و شافعی هم بعد عصر امام ع بوده است و تنها فقیهی که تقیه از او معنا دارد مالک است. چون در عصر امام ع است و در مدینه بوده است.

این در مورد تقیه از فتاوای است ولی تقیه از روایات شاید معنا داشته باشد و گفتیم روایات اهل سنت باید بررسی شود و خواهیم گفت در بیع نسیه، در اهل سنت اختلاف وجود دارد و لذا تقیه معنا ندارد.

۲۳۳۷۹- ۸- وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ لِأَنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ فَإِنَّمَا فَعَلَ ذَلِکَ لِلتَّقِیَّهِ. [۱]

مضمون روایت ۷ است.

۲۳۳۸۰- ۹- وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا کَانَ مِنْ طَعَامٍ مُخْتَلِفٍ أَوْ مَتَاعٍ أَوْ شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ یَتَفَاضَلُ فَلَا بَأْسَ بِبَیْعِهِ مِثْلَیْنِ بِمِثْلٍ یَداً بِیَدٍ فَأَمَّا نَظِرَهً فَلَا یَصْلُحُ. [۲]

سند

حسین بن محمد بن عامر ثقه است.

معلی: نجاشی می گوید مضطرب الحدیث و المذهب است.

“من ذکره” باعث ارسال است.

“محمد” هم مجهول است.

ابان هم ابان بن عثمان است و ثقه.

دلالت

  1. “ما کان من طعام مختلف” یعنی از جنس واحد نباشند.
  2. متاع گاهی در برابر طعام آمده است یعنی اجناس غیر خوراکی و سپس عام فرمودند هر چه که بود.
  3. بیع به تفاضل در غیر مکیل و موزون جایز است. غیر مکیل و موزون را تصریح نکردند ولی گویا طعام خرید و فروشش عددی بوده است نه مکیل و موزون.

اگر گندم و جو و … طعام باشد که وزنی اند. در بعضی از تعابیر طعام به غذای آماده گفته شده است که عموما عددی (پُرس) معامله می شود و این پرس وزن مشخصی ندارد و کیل مشخصی ندارد چون هر رستورانی مدل مختلفی دارد؛ ولی در برخی تعابیر هم به عدس خام و … هم طعام می گویند که وزنی است.

  • مورد روایت اساسا اختلاف در طعام بود و اصلا شرط اتحاد جنس را ندارند. پس فرقی ندارد که وزنی باشد یا عددی باشد در هر حال ربا نیست ولی از این جهت این روایت را مطرح کردیم که کیل و عدد را بررسی کنیم.

وَ رَوَاهُ الشَّیْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ‏ مِثْلَهُ‏.

این سند هم ضعیف است.

۲۳۳۸۱- ۱۰- وَ عَنْ حُمَیْدِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ قَالَ لِرَجُلٍ ادْفَعْ إِلَیَّ غَنَمَکَ وَ إِبِلَکَ تَکُونُ مَعِی فَإِذَا وَلَدَتْ أَبْدَلْتُ لَکَ إِنْ شِئْتَ إِنَاثَهَا بِذُکُورِهَا أَوْ ذُکُورَهَا بِإِنَاثِهَا فَقَالَ إِنَّ ذَلِکَ فِعْلٌ مَکْرُوهٌ إِلَّا أَنْ یُبْدِلَهَا بَعْدَ مَا تَوَلَّدَتْ وَ یُعَرِّفَهَا. [۳]

سند

حمید بن زیاد ثقه است و واقفی.

حسن بن محمد بن سماعه: ثقه است و واقفی.

جعفر: ثقه و واقفی است.

اسمعیل بن فضل هاشمی: ثقه است.

نتیجه: موثقه

دلالت

  1. غنم خودت را بده و وقتی بچه او متولد شد اگر مذکر بود با مونث عوض می کنم و اگر مونث بود بالعکس.
  2. ۲٫        “ادفع الی غنمک او ابلک تکون معی” شاید یعنی کرایه می کند تا باردارش کند تا از آن کره بگیرد. مثلا نژاد اسب خوب است و کُره او ارزشمند است که اسب مادیان او را کرایه می کنند و یا اسب نر را کرایه می کند تا مادیان خودش را باردار کند و معلوم نیست که کُره مذکر است یا مونث.
  3. ۳٫        “تکون معی” یعنی چه؟ آیا هبه است یا عاریه یا مقصودش بیع است یا کرایه؟ معلوم نیست.
  4. پسر این غنم یا پسر غنم دیگر مراد است؟

احتمال۱

این را کرایه بده تا از بره هایی که می آید اگر اناث می خواهی همه را اناث ها را به تو می دهم و یا اگر ذکور می خواهی من تمام ذکورها را به تو می دهم.

این جا تبدیل بین فرزندان همان غنم است.

احتمال۲

اگر ذکور آمد من اناث از غنم دیگر می گیرم و به تو می دهم. یعنی تبدیل را من خودم انجام می دهم. این درحقیقت معاوضه ذکور و اناث است.

  • بحث ما در تفاضل بود آیا این روایت به ربای معاوضی مربوط است؟ تفاضل در آن نیست؟ در این روایت هیچ بحثی از تفاضل نشده است مگر بگوییم اناث و ذکور از نظر قیمت با هم متفاوت هستند و این عدم اتحاد کیفی است و حضرت ع قبل تولد تعبیر کراهت را به کار بردند چون جهالت در معامله است ولی نکته مهم این است که بعد تولد گفتند جایز است با این که تفاضل کیفی بود. اما در نهایت، ارتباط این روایت به بحث ما مقداری مشکل است.

۲۳۳۸۲- ۱۱- وَ رَوَاهُ الشَّیْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَهَ مِثْلَهُ وَ زَادَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَدْفَعُ إِلَى الرَّجُلِ بَقَراً أَوْ غَنَماً عَلَى أَنْ یَدْفَعَ إِلَیْهِ کُلَّ سَنَهٍ مِنْ أَلْبَانِهَا وَ أَوْلَادِهَا کَذَا وَ کَذَا قَالَ کُلُّ ذَلِکَ مَکْرُوهٌ. [۴]

سند

همان روایت قبل را شیخ با همان سند نقل کرده اند که موثقه بود. اما ذیلی هم دارد.

دلالت

  1. این غنم را می دهد و در سال، نصف شیرش مال شما باشد و معلوم نیست که چقدر شیر می دهد؟
  2. مورد روایت می تواند اجرت باشد و می تواند شراکت باشد. یعنی نگه دارنده شیر بردارد یا صاحب آن.

۲۳۳۸۳- ۱۲- وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ رِجَالِهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ: الذَّهَبُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّهُ بِالْفِضَّهِ وَزْناً بِوَزْنٍ سَوَاءً لَیْسَ لِبَعْضِهِ فَضْلٌ عَلَى بَعْضٍ وَ تُبَاعُ الْفِضَّهُ بِالذَّهَبِ وَ الذَّهَبُ بِالْفِضَّهِ کَیْفَ شِئْتَ یَداً بِیَدٍ وَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ وَ لَا تَحِلُّ النَّسِیئَهُ وَ الذَّهَبُ وَ الْفِضَّهُ یُبَاعَانِ بِمَا سِوَاهُمَا مِنْ وَزْنٍ أَوْ کَیْلٍ أَوْ عَدَدٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ یَداً بِیَدٍ وَ نَسِیئَهً جَمِیعاً لَا بَأْسَ بِذَلِکَ وَ مَا کِیلَ أَوْ وُزِنَ مِمَّا أَصْلُهُ وَاحِدٌ فَلَیْسَ لِبَعْضِهِ فَضْلٌ عَلَى بَعْضٍ کَیْلٌ بِکَیْلٍ وَ وَزْنٌ بِوَزْنٍ فَإِذَا اخْتَلَفَ أَصْلُ مَا یُکَالُ فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ یَداً بِیَدٍ وَ یُکْرَهُ نَسِیئَهً وَ مَا کِیلَ بِمَا یُوزَنُ فَلَا بَأْسَ بِهِ یَداً بِیَدٍ وَ نَسِیئَهً جَمِیعاً لَا بَأْسَ بِهِ وَ مَا عُدَّ عَدّاً أَوْ لَمْ یُکَلْ وَ لَمْ یُوزَنْ فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ یَداً بِیَدٍ وَ تُکْرَهُ نَسِیئَهً وَ قَالَ إِذَا کَانَ أَصْلُهُ وَاحِداً وَ إِنِ اخْتَلَفَ أَصْلُ مَا یُعَدُّ فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ یَداً بِیَدٍ وَ نَسِیئَهً جَمِیعاً لَا بَأْسَ بِهِ وَ مَا عُدَّ أَوْ لَمْ یُعَدَّ فَلَا بَأْسَ بِهِ بِمَا یُکَالُ أَوْ بِمَا یُوزَنُ یَداً بِیَدٍ وَ نَسِیئَهً جَمِیعاً لَا بَأْسَ بِذَلِکَ وَ مَا کَانَ أَصْلُهُ وَاحِداً وَ کَانَ یُکَالُ أَوْ بِمَا یُوزَنُ فَخَرَجَ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ لَا یُکَالُ وَ لَا یُوزَنُ فَلَا بَأْسَ بِهِ یَداً بِیَدٍ وَ یُکْرَهُ نَسِیئَهً وَ ذَلِکَ أَنَّ الْقُطْنَ وَ الْکَتَّانَ أَصْلُهُ یُوزَنُ وَ غَزْلُهُ یُوزَنُ وَ ثِیَابُهُ لَا تُوزَنُ فَلَیْسَ لِلْقُطْنِ فَضْلٌ عَلَى الْغَزْلِ وَ أَصْلُهُ وَاحِدٌ فَلَا یَصْلُحُ إِلَّا مِثْلًا بِمِثْلٍ وَزْناً بِوَزْنٍ فَإِذَا صُنِعَ مِنْهُ الثِّیَابُ صَلَحَ یَداً بِیَدٍ وَ الثِّیَابُ لَا بَأْسَ الثَّوْبَانِ بِالثَّوْبِ وَ إِنْ کَانَ أَصْلُهُ وَاحِداً یَداً بِیَدٍ وَ یُکْرَهُ نَسِیئَهً وَ إِذَا کَانَ قُطْنٌ وَ کَتَّانٌ فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ وَ یُکْرَهُ نَسِیئَهً فَإِنْ کَانَتِ الثِّیَابُ قُطْناً أَوْ کَتَّاناً فَلَا بَأْسَ بِهِ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ یَداً بِیَدٍ وَ نَسِیئَهً کِلَاهُمَا لَا بَأْسَ بِهِ وَ لَا بَأْسَ بِثِیَابِ الْقُطْنِ وَ الْکَتَّانِ بِالصُّوفِ یَداً بِیَدٍ وَ نَسِیئَهً وَ مَا کَانَ مِنْ حَیَوَانٍ فَلَا بَأْسَ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ وَ إِنْ کَانَ أَصْلُهُ وَاحِداً یَداً بِیَدٍ وَ یُکْرَهُ نَسِیئَهً وَ إِذَا اخْتَلَفَ أَصْلُ الْحَیَوَانِ فَلَا بَأْسَ اثْنَانِ بِوَاحِدٍ یَداً بِیَدٍ وَ یُکْرَهُ‏ نَسِیئَهً وَ إِذَا کَانَ حَیَوَانٌ بِعَرْضٍ فَتَعَجَّلْتَ الْحَیَوَانَ وَ أَنْسَأْتَ الْعَرْضَ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ إِنْ تَعَجَّلْتَ الْعَرْضَ وَ أَنْسَأْتَ الْحَیَوَانَ فَهُوَ مَکْرُوهٌ وَ إِذَا بِعْتَ حَیَوَاناً بِحَیَوَانٍ أَوْ زِیَادَهِ دِرْهَمٍ أَوْ عَرْضٍ فَلَا بَأْسَ وَ لَا بَأْسَ أَنْ یُعَجَّلَ الْحَیَوَانُ وَ یُنْسَأَ الدَّرَاهِمُ وَ الدَّارُ بِالدَّارَیْنِ وَ جَرِیبُ أَرْضٍ بِجَرِیبَیْنِ لَا بَأْسَ بِهِ یَداً بِیَدٍ وَ یُکْرَهُ نَسِیئَهً الْحَدِیثَ. [۵]

سند روایت ضعیف است و اضطراب متن هم دارد و لذا نمی خوانیم.

۲۳۳۸۴- ۱۳- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الزَّیْتِ بِالسَّمْنِ اثْنَیْنِ بِوَاحِدٍ قَالَ یَداً بِیَدٍ لَا بَأْسَ.

سند

صحیحه

دلالت

“زیت” مطلق روغن را می گویند ولی بیشتر در روغن زیتون استعمال می شود.

“سمن” همان کره یا خامه است یعنی چربی مراد است.

روایت می گوید به صورت نقد اشکال ندارد.

اگر زیت مطلق روغن باشد و سمن هم کره باشد اتحاد جنس است و شبهه ربا در آن وجود دارد. چون زیت یا سمن علی القاعده یا وزنی یا کیلی خرید و فروش می شده است.

اما اگر زیت روغن زیتون باشد و سمن هم چربی است جنس ها مختلف می شوند و شبهه ربا در آن است.

اصل این که این جا شبهه ربا است یا خیر معلوم نیست.

امام ع می فرمایند با تفاضل یعنی اثنین بواحد اشکال ندارد و این یعنی یا زیت و سمن مختلف بودند و یا گاهی با عدد خرید و فروش می شده است چون امام ع می فرماید دو تا به یکی و از این جهت که معدود است اشکال ربا ندارد.

امام ع می فرماید نقدا اشکال ندارد و این یعنی نسیه این طور نیست که مطلقا جایز باشد و ممکن است با شرایطی جایز باشد. البته اگر مفهوم برداشت کنیم.

ما این را ترجیح می دهیم که زید، روغن زیتون باشد و سمن هم کره باشد و لذا تفاوت در جنس دارند.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادٍ مِثْلَهُ‏.


[۱] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۲] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۳] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۴] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

[۵] . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۵٫

دیدگاهتان را بنویسید