استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۵۵:ادامه دلالت آیه بر حرمت ربا(۱۳۹۶/۱۰/۱۲)

“فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون‏”

“فله ما سلف” حکم وضعی اموال سابق است که نیاز به رد مال نیست مثلا چون شاید رد مال ممکن نباشد یا مشکلاتی ایجاد شود. “و امره الی الله” ناظر به عقاب است یعنی هیچ وعده ای نداده است. خواست عذاب می کند و خواب عقاب نمی کند.

در برخی موارد، خداوند وعده به عذاب و عدم عذاب نمی دهد مثلا می گوید “وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم‏”[۱]

سوال

عقاب بدون بیان می شود.

جواب

رباخواری امر مستنکری بوده است حتی در ادیان گذشته، لذا حتی قبل از ابلاغ در اسلام هم استحقاق عقاب دارد.

ولی در هر حال، این سوال وجود دارد که با توجه به “الاسلام یجب ما قبله” آیا این استحقاق وجود دارد یا خیر؟

این آیه که می گوید اگر موعظه نرسیده اشکال ندارد و اگر رسید، عقاب می شود، آیا اختصاص به زمان صدور دارد یا در زمان ما هم اگر کسی به حرمت ربا جهل داشت، حکمش همان است.

یعنی آیا این عنوان “من جائه موعظه” سیال است یا خیر؟

یا به تعبیر بهتر، مراد از “من جائه” اصل صدور حرمت ربا است یا وصول آن است؟

شاید بگوییم تعبیر “جائه” با وصول سازگار است.

اگر مراد، وصول باشد، یعنی در زمان ما هم اگر کسی جهل داشت، پس حکم به او واصل نشده است و لذا اموال قبلی او مشکلی ندارد منتهی عقاب او به امر خداست که در این صورت، استحقاق عقاب هم راحت تر فرض می شود چون ممکن است بگوییم این جا حکم صادر شده است فقط این آقا جهل داشته است و ممکن است بگوییم استحقاق عقاب وجود دارد و لذا خداوند گفته است که امره الی الله.

نظر استاد

مراد از “موعظه من ربه” نزول آیه ربا است ولی به نظر ما ظهور آیه در وصول است نه صدور و امره الی الله می تواند به این معنا باشد که این که جهل تو در حد عقاب بوده است یا خیر، این را در قیامت مشخص می کنند. شاید در آن جا قاصرین را عقاب نکنند و مقصرین را عقاب بکنند.

این که در صورت کشف ربا، رد مال لازم است یا خیر؟ این را باید بعد از بیان ادله دیگر نتیجه بگیریم.

آیا “من ربه” یعنی دلیل تحریم از قرآن بیاید یا شامل روایات از معصومین ع هم می شود؟ ظهور من ربه، در آیه قرآن است ولی می توان الغاء خصوصیت کرد و تعمیم داد بخاطر این که کلمات معصومین ع هم از خداوند است با ادله ای مثل “و ما ینطق عن الهوی و ان هو الا وحی یوحی” [۲]

“له ما سلف” معلق بر انتهاء از ربا است. یعنی اگر بعد شنیدن آیه ربا، باز هم ربا خورد حتی رباهای قبل از نزول آیه را هم باید رد مال کند.

البته احتمال دیگر این است که آن چه به عقد ربوی مالک شد، به مقدار مساوی را مالک شده است اما زیاده را باید رد کند. چون در ربا الان می گویند، اصل مال را هم رباگیرنده مالک نمی شود نه این که زیاده را مالک نمی شود.

این احتمال ضعیف است چون ظهور له ما سلف یعنی اصل و زیاده مال توست و لذا در مفهوم هم می گوییم نه اصل و نه زیاده هیچ کدام را مالک نمی شوید.

عود خصوصیت ندارد. یعنی اگر کسی قبل از نزول آیه ربا، ربا نخورده است و تازه بعد از نزول آیه، می خواهد ربا را شروع کند، بر او عود صدق نمی کند ولی قطعا مشمول “من عاد” است. در نتیجه، “من عاد” به این معناست که هر کسی که بعد علم  به حرمت ربا رباخواری کرد عقاب می شود.

برخی گفتند این یک قاعده کلی است و اختصاصی به ربا ندارد بلکه اشاره به قاعده “الاسلام یجب ما قبله” است پس شامل مثلا نکاح هم می شود. اگر شرطی را برای نکاح بیان کردیم، حکم وضعی محرمیت و … در  افعال سابق را شامل نمی شود. به تعبیر امروزی، قانون عطف به ما سبق نمی شود. این در حکم وضعی است اما اگر کاری بود که زشت بود و قبیح بود (به حکم عقل یا فطرت یا حتی به حکم ادیان آسمانی سابق) عقاب می شود یا خیر؟ نمی دانیم امره الی الله.

حرمت ربا از احکامی است که در شرایع سابق وجود داشته است و فطرت و عقل هم به آن حکم می کند.

در جاهلیت مرسوم بوده است که ربا می دادند تا فلان ماه. موعد که می رسید اگر نداشت مقداری بر پول می افزودند.


[۱] . توبه: ۱۰۶٫

[۲] . نجم: ۳و۴٫

دیدگاهتان را بنویسید