استاد حمید درایتی​ ۱۳۹۷-۱۳۹۸

استاد حمید درایتی-جلسه۵۳:شروط معامله/ بلوغ و رشد(۱۳۹۷/۰۹/۲۸)

گفتیم مشهور این است که صبی مستقلا در اموال خودش حق تصرف ندارد و محجور است و تقریبا اجماعی است مگر ابوحنیفه که نظر مخالفی دارد. مطرح شد که برای محجوریت صبی به آیه “وابتلوا الیتامی …” استدلال شده است.

وجه استدلال به مفهوم مخالف جمله شرطیه بود که تا به مرتبه رشد نرسیدند اموالشان را در اختیار آنها نگذارید که این کنایه است از این که حق تصرف ندارند.

دو نکته در تقریب استدلال

نکته۱

آیه در ارتباط با یتیم است و بحث ما در مطلق صغیر است؛ ولی آقایان می گویند یتیم خصوصیتی ندارد که بگوییم یتیم باید به حد رشد برسد ولی غیر یتیم به این گونه نیست. این مطلب منتفی است پس الغاء خصوصیت می کنیم. در این موارد گاهی می گویند تناسب حکم و موضوع دلیل بر این است که موضوع، مطلق صبی است نه خصوص یتیم.

نکته۲

آیه کریمه در مورد تصرفات صبی در اموال خودش است؛ ولی این آیه دلالت ندارد که در اموال دیگران نمی تواند تصرف کند پس مثلا می تواند معاملاتی برای غیر داشته باشد؛ اما باز آقایان تعدی می کنند و می گویند که اگر در اموال خودش نمی تواند تصرف کند در اموال غیر به طریق اولی نمی تواند تصرف کند.

تصرف در اموال غیر درست است که باید به اذن مالک باشد؛ ولی صبی قرار است تصرف استقلالی داشته باشد یعنی مثلا مالک بگوید این سرمایه من دست تو باشد هر کار خواستی با آن بکن که آقایان این را نیز قبول ندارند و مشمول آیه می دانند.

البته نکته دوم راجع به جهات دیگر بحث است. گفتیم آقای خویی بحث را به چهار جهت تقسیم می کند که فعلا در جهت اول بودیم.

اشکال بر استدلال به آیه

تقریب۱: کلام ابوحنیفه

فخر رازی، کلام ابوحنیفه را نقل می کند.

او می گوید آن چه معیار تصرف است رشد است نه بلوغ؛ پس اگر صبی رشید بود جایز التصرف است ولو بالغ نیست.

رشد یعنی بفهمد که صلاح او در چیست؟ فهم و درک این را داشته باشد که مال را چطور باید معامله کند.

نکات کلام ابوحنیفه

نکته۱

“فان آنستم من رشدا” شرطی است برای ابتلوا الیتامی. ابتلاء یعنی امتحان. چه چیزی را باید امتحان کنیم؟ قطعا مقصود اختبار و امتحان رشد است چون امتحان بلوغ که معنا ندارد. پس آن چه معیار است رشد است.

نکته۲

“حتی اذا بلغوا النکاح” آیه می گوید امتحان کنید تا این که به بلوغ نکاح برسد و گفتیم ابتلاء یعنی ابتلاء رشد و سوال این است که ابتلاء رشد در امور اقتصادی به چه صورت انجام می شود؟

قطعا به این است که به او پولی را بدهید که معامله کند و شما ببینید که معامله را درست انجام داده است یا خیر؟ پس از خود همین امر به ابتلاء رشد قبل از بلوغ، صحت معامله صبی فهمیده می شود آن هم به صورت استقلالی چون اگر به او بگویید که به این قیمت معامله کن اختبار رخ نمی دهد.

نکته۳

این آیه در سیاق آیه “وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفا” نساء:۵ آمده است. سفیه در برابر رشید است. پس آن چه حجر می آورد سفاهت است و آن چه صلاحیت می آورد، رشد است. آیه قبل می گوید به سفیه کالا و لباس بخرید و به او بدهید نه این که پول بدهید.

اشکال به ابوحنیفه

اشکال به نکته۱

اگر تنها معیار، رشد است و بلوغ نقشی ندارد، تقیید به “حتی اذا بلغوا النکاح” لغو می شود. پس این تقیید یعنی این بلوغ نکاح موضوعیت دارد.

اشکال به نکته۲

او گفت ابتلاء متوقف بر صحت و نفوذ معاملات اوست. ولی ابتلاء متوقف بر صحت عقد او نیست مثلا می گوییم برو فلان جنس را برای ما قیمت بگیر و یا مقدمات بیع را انجام بده تا من بیایم و جزء اخیر علت بیع را انجام دهم یا تنقیذ معامله کند مثلا می گوید هر چه این کودک انجام داد را من تنفیذ کردم و صحت و شرعیت در این جا بخاطر تنفیذ ولی است.

اشکال به نکته۳

او گفت که سیاق آیه، بحث سفاهت است و این یعنی معیار رشد است ولی ما می گوییم که اتفاقا بحث سفاهت با نظریه ما هم می سازد چون ما می گوییم صرف بلوغ به تنهایی کافی نیست باید رشد و بلوغ با هم باشد. بالغ سفیه هم محجور از تصرف است. البته اصل بحثش در بحث سفاهت می آید.

تقریب۲: محقق ایروانی و نایینی

کلام این دو نزدیک به هم است و لذا به صورت یک تقریب بیان می کنیم.

آیه دلالت دارد که ابتلاء باید قبل از بلوغ باشد (وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح). پس برای یتیمی که به بلوغ نرسیده است ابتلاء رشد داریم اما اگر یتیمی به بلوغ رسید نیازی به ابتلاء ندارد و بالغ، صلاحیت تصرف دارد.

پس در غیربالغ اگر امتحان رشد کردید و رشید بود جواز تصرف دارد و اگر به بلوغ رشید که بدون ابتلاء جواز تصرف دارد.

نکته: “فان آنستم منهم رشدا” یعنی این امتحان باید تکرار شود تا به قدر استیناس برسد نه این که یک بار درست معامله کند.

نساء : ۶ وَ ابْتَلُوا الْیَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسیبا

آیه می گوید شما از مال یتیم استفاده می کنید یعنی درصدی را به ازاء محافظت از اموال او می گیرید لذا می گوید وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ. لذا می گوید اگر خودش به حد رشد رسیده است تو چرا از او پول می گیری؟! بده به خود او. “وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا” یعنی عده ای مبادرت می کردند به این که اموال را بگیرند تا قبل از این که آنها بزرگ شوند. یعنی پول آنها را به بهانه محافظت از اموالشان نخورید.

اگر بلوغ محقق شد، اماره نوعی بر رشد او است و علی القاعده رشید است مگر خلافش ثابت شود.

پس بلوغ معیار نیست بلکه رشد معیار است. لذا قبل از بلوغ هم اگر رشد باشد جواز تصرف می آید و بعد از بلوغ هم اگر رشید نبودند جواز تصرف ندارند.

اشکال

مرحوم ایروانی و نایینی حتی را غایت گرفتند یعنی ابتلاء کنید تا بلوغ نکاح رخ دهد. اما حتی ابتدائیه است چون حتی اگر بعدش جمله شرطیه بیاید، حتی ابتدائیه است مثل حتی اذا جاء احدکم الموت… .

پس آیه که “وَ ابْتَلُوا الْیَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ” است طبق حتی ابتدائیه این طور می شود:

“إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ ابْتَلُوا الْیَتامى”

بعد از بلوغ نکاح، اگر استیناس رشد شد، جواز تصرف دارند یعنی بلوغ مفروغ است و باید دید رشد هم دارند یا خیر؟

بعد از بلوغ از کجا بفهمیم که رشید است؟ آیه می گوید ابتلاء کنید پس بعد از بلوغ تازه باید ابتلاء و امتحان کنید. طبق این تفسیر، کلام ابوحنیفه و نایینی و ایروانی بی معنا می شود.

پس صرف بلوغ، اماره رشد نیست و در یتیم، دادن همه اموال به او متوقف بر رشد بعد از بلوغ است.

کنز العرفان تقریبا به همین صورت تفسیر می کند.

دیدگاهتان را بنویسید