استاد محسن ملکی ۱۳۹۷-۱۳۹۸

استاد محسن ملکی-جلسه۴۹: مصباح المنیر و مجمع البحرین (۱۳۹۷/۰۹/۲۸)

مصباح المنیر[۱]: [ض ر ر] الضُّرُّ : الْفَاقَهُ والْفَقْرُ بِضَمِّ الضَّادِ اسْمٌ وَبِفَتْحِهَا مَصْدَرُ ( ضَرَّهُ ) ( یَضُرُّهُ ) مِنْ بَابِ قَتَلَ إِذَا فَعَلَ بِهِ مَکْرُوهاً وَ ( أَضَرَّ ) بِهِ یَتَعَدَّى بِنَفْسِهِ ثُلَاثِیّاً وَبِالْبَاءِ رُبَاعِیّاً قَالَ الْأَزْهَرِىُّ : کُلُّ مَا کَانَ سُوءَ حَالٍ وفَقْرٍ وَشِدَّهٍ فِى بَدَنٍ فَهُوَ ( ضُرٌّ ) بِالضَّمِ وَمَا کَانَ ضِدَّ النَّفْعِ فَهُوَ بِفَتْحِهَا. وَفِى التَّنْزِیلِ ( مَسَّنِیَ الضُّرُّ ) أَىِ الْمَرَضُ وَالاسْمُ الضَّرَرُ وَقَدْ أُطْلِقَ عَلَى نَقْصٍ یَدْخُلُ الْأَعْیَانَ وَرَجُلٌ ( ضَرِیرٌ ) بِهِ ( ضَرَرٌ ) مِنْ ذَهَابِ عَیْنٍ أو ضَنىً [۲]

مجمع البحرین[۳]: لایضرّ الرجل أخاه فینقصه شیئاً من حقّه.

و قد یعبرّ عن الضرر بالنقص کما فی کلام النبی لعلیّ علیهماالسلام : یَا عَلِیُّ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ وَصِیَّتَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ کَانَ نَقْصاً فِی مُرُوءَتِهِ وَ لَمْ یَمْلِکِ اَلشَّفَاعَهَ. [۴] [در جمع این روایات با روایات وصیت با کلمه ضرر از مجموع کلمات لغویین بدست می‌آید که واژه‌ی نقص معادل ضرر می‌باشد، حال این نقص چه در امور مادی باشد و چه در أمور معنوی و بر همین اساس ضرر در باب اموال و حقوق مطرح است.

و کیف کان ضرر در نظر بعضی از محققین امری است وجودی، ضد نفع، و در نزد بعضی دیگر عدمی است و مقابل نفع قرار می‌گیرد، به عنوان تقابل عدم و ملکه که مرحوم آخوند از این گروه می‌باشد.

محقق بجنوردی

و محقق بجنوردی در کتاب القواعد الفقهیه[۵] می‌گوید: حق آن است که تقابل بین ضرر و نفع تقابل تضاد باشد نه عدم و ملکه، چون هرگاه تاجری با سرمایه‌ی مشخص نسبت به جنسی آن را بفروشد و بیعش بیع مساومه باشد به طوری که همان سرمایه‌ی موجود در جنس را از مشتری دریافت کند نه به کمتر و نه بیشتر بفروشد به بایع نه عنوان متضرر صادق است و نه منتفع. لذا ارتفاع ضدّین کاملاً مشهود است و اگر تقابل عدم و ملکه باشد به این صورت که در جایی که استعداد نفع هست به ضرر تصور شود لازمه‌اش تناقض است در محلّ ملکه به اینکه گفته شود بین ضرر و نفع در محلّ ملکه لایجتمعان و لا یرتفعان. بنابراین باید در ما نحن فیه(ضرر و نفع) قائل شویم که این دو لا یجتمعان و لا یرتفعان و این ادّعا خلاف واقع است چون دیدیم که بیع بدون گرفتن سود و بدون فروش کمتر از رأس المال نه نفع صادق است و نه ضرر.

امّا فرمایش آخوند که قائل به تقابل عدم و ملکه شد و بعضی دیگر از محققین قائل شده‌اند موردی را که محقق بجنوردی ذکر کرد به صورت دیگری مشکل راحل می‌کنند. و آن اینکه تقابل عدم و ملکه تناقض نیست؛ چون این تقابل قسیم تناتض می‌باشد و نمی‌تواند قسم تناقض باشد. و کاری را که محقق بجنوردی انجام داد و بعضی از آن دفاع کرده‌اند با این استدلال خلاف واقع است؛ زیرا مهم‌ترین وجه تمایز بین تناقض و ملک و عدم این است که علی کلّ حالّ متقابَلین تقابل عدم و ملکه قابل رفع می‌باشند و متناقضین علی کلّ حالّ رفع در آنها تصور نمی‌شود؛ لذا از این جهت نمی‌توانیم در مقابل آخوند و امثال ایشان مستشکل باشیم و تقابل عدم و ملکه را در نفع و ضرر منتفی بدانیم.

بررسی رابطه بین “نفع” و “ضرر”

با توجه به این اختلافات آنچه مهم است رسیدن به این مرحله است که نفع و ضرر از نظر منطقی اگر کدام تقابل انتخاب شود تبصره و تخصیص خوردنش کمتر است و کدامیک بیشتر؟


[۱] ص ۳۶

[۲] . المصباح المنیر نویسنده : القیومی المقرى، أحمد بن محمد بن علی    جلد : ۱  صفحه : ۱۸۶

[۳] ص ۷۸

[۴]. تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه الجزء التاسع عشر  کِتَابُ اَلْوَصَایَا  6 – بَابُ اِسْتِحْبَابِ حُسْنِ اَلْوَصِیَّهِ عِنْدَ اَلْمَوْتِ

[۵] لوائل ج ۲

دیدگاهتان را بنویسید