استاد محسن ملکی-جلسه۴۱: اسقاط اعتبار پول رایج و کیفیت اداء دین دائن (با پول فعلی یا قبلی) (۱۳۹۶/۰۹/۱۸)
اسقاط اعتبار پول رایج و کیفیت اداء دین دائن (با پول فعلی یا قبلی)
گفته شد که پولهای رایج در نظام اقتصاد اعتباری بوده است.
از مسائلی که در مورد پولهای رایج مطرح است این است که اگر حکومت اعتبار پول رایج را ساقط کند و به جای آن پولهای جدید در بازار پدید آورد آیا شخص مدیون در هنگام ادا باید پول ساقط شده را به دائن ارجاع دهد یا پول جدید را؟
کلام آیت الله مکارم (اداء دین باید با پول فعلی معتبر صورت گیرد)
آیت الله مکارم حفظه الله در کتاب بحوث فقهیه هامه در مقام جواب به این سوال فرموده است:
ما گفتیم که پولها ماهیتشان اعتباری است؛ بنابراین اداء دین توسط پولی که از اعتبار ساقط شده بیمعنا است و عرف زمان ما این مطلب را به وضوح قضاوت میکند.
نقد کلام قائلین به اداء دین با پول بی اعتبار
بعد ایشان ادامه میدهد که لکن تعجب میکنم از برخی از علما که فرمودهاند اگر پول از اعتبار ساقط شود به وسیلهی همین پولهای بیاعتبار دین ادا میشود و استدلال این علماء به این است که آنچه را که در ادا دین معتبر است این است که اگر دین مثلی بود مثل را به مقرض برگردانیم لذا واجب است بر مدیون که مثل آنچه را که قرض گرفته است همان را به مقرض برگردانند آنگاه ایشان استدلال خودشان را به فرمایش شیخ انصاری در مکاسب مربوط دانسته است که فرموده: اگر شخصی از دیگری مقداری یخ در تابستان قرض بگیرد همان را در زمستان به مقرض برمیگرداند.
آیت الله مکارم میگوید این فرمایش باطل است به چند دلیل:
اولاً: عقلا اداء دین را در این مواردی که ایشان ذکر کرده است اداء دین واقعی نمی داند لذا یخ در تابستان معادلش یخ در زمستان نمیباشد زیرا اداء دین او عرفی است و محاکمه عرف قابل قبول است.
ثانیاً: معیار ملکیت در باب پولهای رایج مقدار مالیت و اعتبار آنها است نه شکل ظاهری پول. بنابراین همانطور که عرف در یخ یا آب در بیابان و آب در کنار نهر حکم میکند، جزر و مدّ ارزش این موجودات، در باب پولهای رایج نیز اگر کسی پولی را به قرض گرفت و پولها در دوره قبل از اعتبار ساقط شدهاند پرداخت دین به وسیلهی پولهای بیاعتبار پرداخت دین نیست زیرا شکل ظاهری پول ملاک مثلیت نمیباشد.
ثالثاً: مسلماً که تحقق ادا دین در این سه مورد یعنی یخ و آب و پولهای ساقط شده مفروض باشد لکن باز هم قابل قبول نیست زیرا چنین اداء دینی مجزی نمیباشد به خاطر قاعده لاضرر؛ چون این قاعده میگوید مقترض حق ضرر زدن به مقرض را ندارد به عبارت دیگر بین قاعدهی ید و قاعدهی لاضرر تعارض حاصل میگردد. قاعده ید میگوید علی الید ما أخذت حتی تؤدی (یعنی باید همان را برگردانی) و قاعده لاضرر میگوید اگر آنچه را که گرفتی همان را برگردانی ضرر است و یقیناً قاعده لاضرر بر قاعده ید مقدم است و وجه در مقدم بودنش این است که این قاعده حاکم بر قاعده ید است چون این قاعده مفسّر و شارح قاعده ید است به این شکل که میگوید اداء دینی صحیح است که در آن ضرر نباشددر نتیجه مقترض باید پولی را به مقرض برگرداند که مالیت داشته باشد و الّا ضرری میباشد و حکم ضرری و اداء ضرری مجزی نیست.
ایشان میگوید نگویید که قاعده لاضرر، نافی احکام ضرری است و مثبِت نمیباشد پس نمی توانیم توسط این قاعده وجوب اداء دین بر حسب پولهای دارای اعتبار را اثبات کنیم.
(جواب آیت الله مکارم) چراکه اولاً قاعده لاضرر علاوه بر اینکه نافی است میتواند مثبت هم باشد؛ شاهد بر این مدعی سند این قاعده است یعنی حدیث پیامبر (ص) در جریان ثمره بن جندب که فرمود هنگام دخول در خانهی انصاری باید اجازه بگیری و این سخن پیامبر (ص) مبتنی بر پذیرش قاعدهی لاضرر است که مثبت باشد چون مقدار نفیش این بود که قاعده لاضرر میگفت تو حق نداری بدون هماهنگی وارد خانهی انصاری شوی پس باید برای ورود اجازه بگیری. ثانیاً سلمنا که این قاعده مثبت نباشد نهایت سخن در این مقام این میشود که جناب مقترض! اداء دین به وسیلهی پول بی اعتباری ادا دین نیست و به حکم اشتغال یقینی ذمه باید ذمه خودت را از این دین بریء کنی و اداء دین حاصل نمیشود مگر با پول دارای اعتبار.