استاد حمید درایتی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

استاد حمید درایتی-جلسه۶۶:ربا(۱۳۹۶/۱۰/۲۷)

ادامه روایات گروه۴

ح۱۰ب۱۹ روایت ابی بصیر

۲۳۸۳۹- ۱۰- وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ یَأْتِیهِ النَّبَطُ (نبط طائفه ای بودند) بِأَحْمَالِهِمْ (بارها) فَیَبِیعُهَا لَهُمْ بِالْأَجْرِ فَیَقُولُونَ لَهُ أَقْرِضْنَا دَنَانِیرَ فَإِنَّا نَجِدُ مَنْ یَبِیعُ لَنَا غَیْرَکَ وَ لَکِنَّا نَخُصُّکَ بِأَحْمَالِنَا مِنْ أَجْلِ أَنَّکَ تُقْرِضُنَا فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّمَا یَأْخُذُ دَنَانِیرَ مِثْلَ دَنَانِیرِهِ وَ لَیْسَ بِثَوْبٍ إِنْ لَبِسَهُ کُسِرَ ثَمَنُهُ وَ لَا دَابَّهٍ إِنْ رَکِبَهَا کَسَرَهَا وَ إِنَّمَا هُوَ مَعْرُوفٌ یَصْنَعُهُ إِلَیْهِمْ.

سند

صحیحه

دلالت

  1. شخصی برای قوم نبط، امانت فروشی می کند. نبطی ها می گویند ما این بارها را نزد تو می آوریم تا به ما قرض بدهی و الا به کسان دیگر هم می توانیم بدهیم. حضرت ع فرمودند اشکال ندارد چون آن چه قرض داده، همان را گرفته است.
  2. روایت دیروز در مورد قرض دهنده بود که مقصودش این بود که بارها نزد او بیاید ولی خصوصیت این روایت این است که قرض گیرنده مقصودش این است که قرض بگیرد. در واقع، امانت به شرط قرض است نه قرض به شرط امانت. البته قرض دهنده هم سودی می برد و لذا سوال کرده است از امام ع.
  3. مقدمه سوال، امانت به شرط قرض است اما چون قرض دهنده سودی می برد سوال سائل از ربای قرضی است و مهم برای ما استدلال امام ع است در جواب سوال.

امام ع می فرماید: “لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّمَا یَأْخُذُ دَنَانِیرَ مِثْلَ دَنَانِیرِهِ”

علت این که مشکلی ندارد این است که شما در برابر پولی که دادید همان قدر پول گرفتید.

اگر این علت باشد، شاید بتوان گفت اگر من قرض بدهم به شرط این که بارهایت را بدهی تا من بفروشم نباید اشکال داشته باشد چون دیناری که داده است را پس گرفته است.

مثلا اگر من قرض بدهم و شرط کنم که برای شادی روح اموات من باید این مقدار صلوات بفرستی این تعلیل می گوید ربا نیست درحالیکه مشهور حرمت این نوع از قرض است.

این تعلیل می گوید زیاده اگر زیاده مالی باشد اشکال دارد مثلا دینار در برابر دینار و یک کتاب اگر باشد اشکال دارد چون کتاب، یک زیاده مالی است اما اگر ضمن عقد قرض، شرط کنم، عقد دیگری (امانت فروشی) را اشکال ندارد.

این تعلیل توسعه هم هست، یعنی آن چه مهم است دینار یعنی ارزش مالی است. آن چه مهم است مالیت است نه جنس. مثلا وقتی من پیراهن نو را به کسی دو ماه قرض بدهم اگر او بعد از دو ماه همان پیراهن را پس دهد از نظر ارزش مالی کمتر شده است و این یعنی مقدار دیناری که دادی را پس نگرفتی و این یعنی این مورد هم ربا است.

اگر این نوع استظهار کردیم از تعلیل، باب جدیدی در باب ربای قرضی ایجاد می شود که باید ارزش مالی مال قرض داده شده و پس گرفته شده یکسان باشد. بحث تورم این جا مطرح می شود و این نیازمند بحث از ماهیت پول است.

روایت ابی الربیع

تهذیب ج۶ ص۲۰۰ تحقیق خرسان

حدیث اول باب قرض

۴۴۷- ۱- الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ جَرِیرٍ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَقْرَضَ‏ رَجُلًا دَرَاهِمَ‏ فَرَدَّ عَلَیْهِ أَجْوَدَ مِنْهَا بِطِیبَهِ نَفْسِهِ وَ قَدْ عَلِمَ الْمُسْتَقْرِضُ وَ الْقَارِضُ أَنَّهُ إِنَّمَا أَقْرَضَهُ لِیُعْطِیَهُ أَجْوَدَ مِنْهَا قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا طَابَتْ نَفْسُ الْمُسْتَقْرِضِ.

سند

ابی الربیع مجهول است.

دلالت

  1. “اجود منها” یعنی قرض به زیاده بوده است.
  2. اشتراطی نیست ولی طرفین معامله می دانند که مقصود قارض این است که به اجود برسد.
  3. تعبیر به ربا هم نیست و ممکن است قرض، حکم مستقلی داشته باشد ولی انصراف به ربا دارد.
  4. همه این روایت در قرض درهم و دینار است. برخی این را گفته اند که حرمت ربای قرضی در قرض درهم و دینار است اما قرض های الان که قرض پول است این حکم را ندارد پول امروزی درهم و دینار نیست و ارزش ذاتی ندارد. 

دیدگاهتان را بنویسید